اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

مهربانترین مهربانان؟

روزی حضرت ابراهیم مشغول خوردن غذا به تنهایی بود .

به بیرون خانه رفت و پیرمردی را دید که بر دوشش هیزم داشت .

از او خواست که با او غذا بخورد.

هنگامی که پیرمرد شروع به خوردن کرد نام خدا را نیاورد . ابراهیم از او دلگیر شد .

پیرمرد گفت من ملحد هستم و خدا را ستایش نمی کنم . و از آنجا برفت ...

وحی آمد که ما در این مدت او را اطعام کردیم و از او چیزی نخواستیم . تو یک بار اطعام کردی و خواستار ستایش خدا از جانب او هستی . برو و او را باز آر.

ابراهیم (ع) پیش پیرمرد رفت و ماجرا را تعریف کرد . پیرمرد گریست و به خدا ایمان آورد...



بالهایت را کجا گذاشته ای؟



پرنده بر شانه های انسان نشست .

انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم .

تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی.


پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم .

اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم.


انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود.


پرنده گفت : راستی ، چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟


انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندید.


پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید .

انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست شاید یک آبی دور ،

یک اوج دوست داشتنی.


پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است.

درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود .


پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و

چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد.


آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت :

یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود .

اما تو آسمان را ندیدی.

راستی عزیزم ، بال هایمان را کجا گذاشته ایم ؟


کربن، فیلسوفی که شیعه شد   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   زن روز یا شب

پایتخت معنوی قلبهای ایرانیان


« چشمان آهوی دربند به آمدنت لبریز از شادیست... »

**********

زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی؟

بی پناهم، خسته ام، تنها، به دادم میرسی؟

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهو به دادم میرسی؟

 

امشب صدای نقاره های شادی از آسمان پایتخت معنوی قلبهای ایرانیان به گوش میرسد....

 

از دهان او ؛


هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خصلت باشد:

دین‏ شناسى ، تدبر نیــکو در زندگى ، و شکیـبایى در مصیبت‏ها و بلاها.

(بحار الانوار، ج 78، ص 339،ج1 )


ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم،

چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.

(تحف العقول، ص445 )


بهترین و ارزنده ترین خصلت ها : انجام کارهای نیک، فریاد رسی بیچارگان و بر آوردن آرزوی آرزومندان است.

امین‌ به‌ تو خیانت‌ نکرده‌ ( و نمى‌کند ) و لیکن‌ ( تو ) خائن‌ را امین‌ تصورنمودى‌ !

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)


زمانى‌ بر مردم‌ خواهد آمد که‌ در آن‌ عافیت‌ ده‌ جزء است‌ ، که‌ نه‌ جزء آن‌ در کناره‌گیرى‌ از مردم‌ ،

و یک‌ جزء آن‌ در خاموشى‌ است‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)


مومن حقیقی، ایمان را درک نمی کند مگر اینکه سه خصلت را داشته باشد:

خصلتی از خداوند که کتمان اسرار افراد باشد.

خصلتی از پیغمبر اسلام که مدارا کردن با مردم باشد.

خصلتی از ولی خدا که صبر و شکیبائی در مقابل شدائد و سختی ها را داشته باشد... .

( احادیث امام رضا )


هر کس به مومنی گشایش دهد، خداوند روز قیامت، دلش را گشایش میدهد.

 ( احادیث امام رضا )


با دوست متواضعانه، با دشمن با احتیاط و با عموم مردم با گشاده رویی برخورد کن.

( احادیث امام رضا )


مریضی همیشه همراه مومن است تا آنکه از گناهانش چیزی باقی نماند و پس از مرگ،

آسوده و راحت باشد...

( احادیث امام رضا )


به روایت لینک ؛

 ( + ) ( + )


بازی با اعصاب   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   عالم پهلوانی

از « قم ایران » تا « قم تایلند »

قم تنها نام یک شهر در جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه محله ای نیز در کشور تایلند وجود دارد که اهالی آن به زبان محلی آن را قم می‌نامند. پس از انجام بررسی‌های لازم مشخص شد علت انتخاب نام قم توسط اهالی آن محله تایلندی، حضور چندین ساله عالمی شیعه به نام شیخ «احمد قمی» در آن منطقه بوده است.

شیح احمد، مسلمانی شیعه بود که در سال ١٥٤٣ میلادی در محله پائین شهر قم، دیده به جهان گشود. این شخصیت برجسته ایرانی تبار تایلندی، به تحصیل دروس اسلامی مشغول بود. دوران جوانی او با تاسیس سلسله صفویه در ایران مقارن بود، سلسله ای که مذهب شیعه را رسما پذیرفت و با این پذیرش موجبات تقویت حوزه‌های علمیه شیعی در ایران فراهم شد. چندی نگذشت که با استحکام قدرت صفویه و توسعه روابط ایران با دیگر کشورهای جهان، هیئت‌های مذهبی و تجاری از ایران به سوی دیگر کشورها رهسپار شدند و هم چنانکه از لبنان گروهی به ایران دعوت شدند، عده ای از طلاب و روحانیون ایرانی نیز همراه با تجار و جهانگردان علاقمند، برای تبلیغ و تجارت به سوی دیگر کشورها هجرت کردند. یکی از این افراد «شیخ احمد قمی» بود که هم در حوزه‌های علمیه تحصیل کرده بود و هم دستی در تجارت داشت.

او در اولین سال‌های قرن هفدهم میلادی به آیوتایا که پایتخت سابق تایلند بوده، مهاجرت کرد و پس از مدتی توانست در سایه مدیریت و درایت خود به یکی از مقامات عالی‌رتبه این کشور مبدل شود. او با تأسیس نهاد «شیخ الاسلامی» به عنوان اولین شیخ الاسلام تایلند منصوب شود. آمار نشان می‌دهد امروزه بیش از ٨٠٠ هزار شیعه تایلندی وجود دارد که می‌توان گفت از برکات حضور شیخ احمد قمی است. منبع/ شیعه آنلاین

( + )


بدل حسنی مبارک   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   عقل ناقص؟!