اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

رویت صاحب الزمان...


مهدی جان میدانم وسعت نامت در کلمات نمیگنجد ولی صحبت از تو دریای متلاطم

دل عاشقانت را آرام تر خواهد کرد....

 

شما را به  مهدی (ارواحنا فداه) بشارت میدهم ، که به سوی مردم برانگیخته میشود

و ساکنان آسمان و زمین از او خشنود میگردند...

پیامبر اکرم-ص




با تندی اخلاق، زیارت حضرت مهدی – عج ممکن نیست !

 

آیت الله حسن زاده آملی میگوید ؛


من به آقای سید حسن الهی (برادر بزرگتر مرحوم علامه طبابایی) که در عرفان و

سیر و سلوک شاگرد مرحوم قاضی بود ، مکرر عرض میکردم وقتی خدمت آقا میرسید ،


از جانب من خواهش کنید که مرا هم در شرف خدمت امام مهدی (عج) شریک خود نمایند و

برای من نیز اجازه ی ملاقات بگیرند.....


روزی در شهر آمل ،بعد از ظهر مشغول استراحت بودم. بچه ها خیلی سر و صدا میکردند و

مانع استراحتم شدند...


من عصبانی شدم و به آنها تندی و پرخاش کردم اما بعد از آن حرکت خود پشیمان شدم

و از اینکه بچه ها را ناراحت کرده ام وجدانم راحت نبود.


عصر رفتم و مقداری شیرینی و میوه خریدم و به منزل آوردم که شاید

به این وسیله دل بچه ها را به دست آورم.


با این حال، آشفته خاطر بودم و وجدانم آرام نمیگرفت.

بالاخره تصمیم گرفتم به تبریز سفر کرده و با مرحوم الهی دیداری داشته باشم.

خدمت ایشان که رسیدم پیش از آنکه علت سفرم را بیان کنم ،


گفتم:

 آقا جان! عرض مرا خدمت آقا رساندید؟!


فرمود:

من راجع به این موضوع نامه ای به شما نوشتم و چون آدرس شما را نداشتم،

خدمت آقای اخوی فرستادم که به شما برساند.

در آن نامه آورده ام که وقتی پیام شما را به آقا عرض کردم،


ایشان تاملی فرمودند و سپس با ناراحتی ابراز داشتند؛


« ایشان چگونه میخواهند این راه را طی نمایند با آن اخلاقی که نسبت به عائله

و کودکان انجام داده و با آنها دعوا کردند؟!

با آن اخلاق و تندی، چگونه میشود به این رتبه و مقام رسید؟! »


برگرفته گاهنامه ی راه عشق- پیدای پنهان - کانون توحید - مسجد فاطمه ی زهرا علیها سلام

 

پینوشت ؛


بله حقوق بشر اینجاست....!

مثل زمانی که پیامبر لیوان آب را به عوض پیرمردان و بزرگان قبیله به کودکی داد

که زودتر از آنان درخواست کرده بود و

هزاران هزار مورد دیگر......... .


 

قصارات ؛


و باز عهدنامه هایی ک برای حسین زمان فرستادیم و از نیامدنش پیداست که اهل کوفه ایم ...


+


این همه مدعی و لافزن اهل ظهور پس چرا یار نیامد که کنارش باشیم؟

 سالها منتظر سیصد و اندی مرد آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم؟ ...


+


وقتی که کودک بودیم میخواندیم ؛

آن مرد در باران آمد...

حالا که بزرگ شده ایم، میدانیم ؛

تا آن مرد نیاید، باران نخواهد بارید ...


+


عمریست که از حضور او جا ماندیم/

در غربت سرد خویش تنها ماندیم/

او منتظر است که ما برگردیم/

ماییم که در غیبت کبری ماندیم...

 

آنقدر احادیث و روایات ( از نوع معتبرش ) در مورد « هنگامی که او می آید... » هست

که حتی با چند کلیک در همین اینترنت خودمان هم میتوانیم چند ده صفحه از آنها را داشته باشیم ولی ،

مگر فراموش کرده ایم که پیامبر رحمت (ص) فرمود ؛

عمل به تنها به یک حدیث برتر از نقل هزاران حدیث است!


یادمان باشد که او گفت ؛

ما شما را رها نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم.

" جناب صاحب الزمان(عج) "



ویژه ها ؛


( + ) ( + ) ( + ) ( + ) ( + )


آهنگ هر غروب جمعه با صدای م . یگانه :


( هر غروب جمعه من با یه سبد یاس پرپر
میشینم منتظرت تا تو بیایی از سفر ... )


بشنوید » »


( کد آهنگ )



سلطان عشق   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   روی ماه خداوند

سلطان عشق!


مردی که حساب بلد نبود.....


میشد تشنه از سر شط بلند نشود.

وقتی گفتند آب بیاور، می شد سیاهی هایی که دو سوی نهر، پشت درختها بودند را بشمارد و حساب کند که نمی شود.

شب پیش که فامیلهایش در سپاه یزید، پنهانی امان نامه آوردند، می شد

کمی فکر کند قبل از اینکه سرشان داد بزند :

« میگوئید من در امانم، پسر فاطمه در امان نیست ؟ »

زیرک و شجاع بود و هوای همه چیز را داشت، پرچم را برای همین داده بودند

به دستش.

می شد به او تکیه کرد،

فقط پای برادرش که به میان می آمد، وضع فرق میکرد .

حساب یادش می رفت .

یادش می رفت با دندان نمی شود مشک را این همه راه ببرد .

یادش می رفت همه ی سیاهی های پشت درختان تیر دارند و عمود آهنی .

یادش می رفت بی چشم و دست، اسب را نمی شود برد سمت خیمه ها .

می شد تشنه از سر شط بلند نشود .

می شد آب را نریزد روی آب،

ولی پای برادرش که به میان می آمد ....... .

 نشریه راه عشق محرم 1431


حسین سلطان عشق، عباس ساقی عشق، زینب شاهد عشق و سجاد راوی عشق .

کاروان عشق در راه است و خود « عشق » نیمه شعبان خواهد آمد.... .


میگفت...

تمام حجت من به مسلمانی، حسین بن علیست.


( + ) ( + ) ( + ) ( + ) ( + ) ( + )


نماز صبح و سرطان   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   رویت صاحب الزمان

نماز صبح و سرطان!



رابطه نماز صبح با سرطان ؛


بر اساس تعدادی از پژوهشهای علمی انجام شده در مرکز پژوهش های ملی قاهره ، خواندن نماز صبح در زمان مقرر، موجب فعال شدن کار سلول های بدن و جلوگیری از ابتلاء به ورم های سرطانی میشود.


دکتر سعید شلبی از اساتید این مرکز گفت : پژوهش ها موید این مطلب است که خواندن نماز صبح در زمان خود به جلوگیری از ابتلاء به بیماریهای قلبی و همچنین تنظیم کار هرمون های بدن و گردش خون کمک میکند.


وی افزود بر اساس پژوهش در زمان ادای نماز صبح تمامی اعضای بدن در اوج فعالیتهایشان قرار دارند به گونه ای که ترشح هرمون ها به ویژه آدرنالین که ترشح آن در ساعت 5 صبح شروع میشود، افزایش می یابد و به فعال شدن تمامی اعضای بدن و جلوگیری از ورم های سرطانی کمک میکند.


همچنین هوای پاک صبحگاهی دارای مقادیر زیادی اکسیژن است که موجب فعالیت قلب، کاهش انقباضات رگ های خونی، تنظیم کار هرمون ها و بهبود فعالیت حافظه می شود...


گروه سیمرغ-Isna.ir



نقد و ایران   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   سلطان عشق

این ایرانیهای انتقاد ناپذیر !



به نام مهربان ترین مهربانان...


شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که بر آن قیام کردند که مردم را به نیکو کاری وادار کنند و از بد کاری باز دارند و ایمان به خدا آورند و اگر اهل کتاب همه ایمان می آوردند بر آنان در عالم چیزی بهتر از آن نبود لیکن برخی از آنها با ایمان و بیشتر فاسق و بد کارند.

آل عمران 110


کسی که امر به معروف می کند باید این کار را با شیوه ی خوبی انجام دهد.

رسول اکرم- ص



حیفم اومد که در باره ی سریالی که تمام تلاش خودش رو خالصانه کرد

تا ما کمی به خودمون بیایم، چیزی ننویسم.


سریالی که حدودا 90 قسمت داشت و آغاز به کارش، در تابستان 88 بود.

کارگردان و نویسندگان این سریال در نظر داشتند، سریالی انتقادی بسازند که در آن خلقیات زمینی ها و یا در اصل، ما ایرانی ها را مورد توجه قرار دهند!


البته در گذشته نیز کارهایی مشابه (از نظر مضمون) ساخته شد برای مثال شازده کوچولوی اگزوپری در کشورهای دیگر و یا در ایران فیلم «من زمین را دوست دارم»

و یا سریالهایی چون :


این زمینی ها و شب های برره که صد البته « مسافران » از بقیه، قوی تر عمل کرد.


بی شک طنز مسافران اگر بهترین سریال طنز تلویزیون بعد از انفلاب نباشد، جزء بهترینهاست.


این بهترین را باید تعریف کرد، اینکه بهترین چیست؟ نه این که وارد بحث هرمنوتیک شویم، نه.

 تعریفی که عقلی و عرفی باشد،

بهترین یعنی که بیشتر به دردمان بخورد و به نفعمان باشد.


از نظر هنر ؛


1. هنر، مستقیم گفتن، نیست.

2. فیلمی خوب است که فقط نظر قشر خاصی را جلب نکند، یعنی علاوه بر اینکه خواص را راضی کند، به درد عموم هم بخورد.

3. بهترین و تاثیر گزارترین هنر در ایران، معمولا هنری است که آمیخته با طنز باشد و اصلا فلسفه حقیقی طنز این است،

 که متاسفانه اغلب فیلم های کنونی سینمای ایران، ظاهر را فدای محتوا می کنند.



بگذریم... اصلا خداوند عزوجل اولیاء خودش را فرستاد تا ما را از این صفت های ناپسند، از این غل و زنجیر نجاتمان دهند،

آنهم با شرح درجه رذالت بدیهایمان و نشان دادن فواید خوبیها برای خودمان!


اصلا، امام حسین-ع در وصیت نامه خودشان فرموده اند که فلسغه ی قیام من برای امر به معروف و نهی از منکر است.


او برای امر به معروف خانواده خود را از دست داد.


خداوند از ولیش خواست که برای خوب زندگی کردن انسان ها ، تلاش کند و یا حتی برای خوشبختی بشر، خون خود را هم بریزد.

همین است که بانو زینب-س میگوید : ( ما رایت الا جمیلا )


آری، امر به معروف برای آزاد کردن انسان از باتلاقیست که بشر خود برای خود ساخته است و نمیداند.

امر به معروف انسان را به آزاد شدن از این زنجیرها و سوق به سمت پرواز بشارت میدهد...

اما یک چیز این وسط قابل تامل است که ما این همه حسین حسین میکنیم، محرم ها تمام میشود، عاشوراها می آیند و می روند اما انگار آب از آب تکان نمیخورد.


انگار یک چیزی کم است، انگار بعد از محرم، هیچکس مثل حسین نشده است .


کمی که ژرف تر نگاه کنیم باید خودمان جواب این سوال را بدهیم که؛


فلسفه ی قیام امام حسین(ع) چه بوده؟ چرا اینقدر آن واقعه اهمیت دارد؟

و چرا خدا و ولیش از ما می خواهند آن را زنده نگه داریم؟

 چرا ما باید آن را زنده نگه داریم؟


و هزاران چرای دیگر که ما خود باید به آنها پاسخ دهیم.


این وسط میماند گم شدن ما میان هیاهوی دنیا و دید بسته ی بشر و

به بن بست رسیدن همه ی آن چیزهایی که باید بشود و نشد.


درست همان چیزی که کارگردان در آخرین قسمت مسافران از حمید لولایی به نمایش گذاشت. 

 

 (او همان آدم گذشته بود و چه بسا بدتر)


با این که تمام ماجراها را دیده بود و گه گاه هم عوض شده بود.

رامبد جوان تلاش کرد در تک تک قسمت های سریالش، بدی هایمان را به ما گوشزد کند، بدی هائی که آنقدر در آنها غرق شدیم که برایمان عادی شده اند.

بدی هایی که فقط کسانی می توانند آن ها را درک کنند که به سرچشمه ی خوبیها

نزدیک باشند و عمیق، و یا کسانی که از سیاره ای دیگر می آیند... .


با وجود اینکه فرهنگ دینی ما عمیق ترین معانی فرهنگی را به ما آموخته است، مثلا به چند حدیث زیر توجه کنید ؛



امانت داری :

مضمون سخن امام سجاد-ع :

اگر شمشیری که پدر من را با آن کشته اند را به من امانت دهند آنرا سالم به امانت دهنده

تحویل خواهم داد.


دوری از تعصب :

از نشانه های عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است. امام حسین-ع


همسر داری :

برترین شما کسی است که نسبت به خانواده خود نیکوتر باشد و من از همه شما نسبت به خانواده خودم بهترم.

 پیامبر اکرم-ص


عمق نگری :

حدیثی مشترک از معصومین : یک حدیث را که فهم کنید بهتر از هزار حدیثی است که روایت کنید.


و هزاران هزار سخن اخلاقی و اجتمای و حتی اقتصادی دیگر.


و این است با فرهنگ ترین دین یعنی اسلام که خیلی وقت است که تبلیغات سوء در مورد اسلام،

اثر خود را روی ما گذاشته است...


باز هم بگذریم....


من شخصا در کنار خنده هایم، خیلی چیزها از مسافران یاد گرفتم.


اما همانطور که میدانید، میگویند، عاشق شدن ساده اما ادامه دادن این عشق، مشکل است.

ولی سرچشمه ی خوبیها میگوید، صد بار اگر توبه شکستی، باز آ.


سخن را باید کوتاه کرد اما قسمت به قسمت مسافران کمکی بود برای بازگرداندن فرهنگ از دست رفته ی ما مسلمونها و ایرانیان که مجال باز گو کردن همه ی آنها نیست.


این نوشته، تشکر ویژه ای بود از کارگردان عزیز، رامبد جوان و فیلم نامه نویسان با سرپرستی

پیمان قاسم خانی و تهیه کننده (محسن چگینی)

 و تمامی دست اند کاران صحنه و پشت صحنه مسافران.

و همچنین تشکر از صدا و سیما که زمینه را برای پخش نمایش های مذکور آماده میکند.


+ دانلود سریال مسافران از سایت راسخون یا پافا



انسانهای نایاب   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   نماز و سرطــان