اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

ما و اسلام...

استاد مطهری، اسلام شناس و فیلسوف بزرگ قرن،

از عقب‌ماندگی بیشتر کشورهای اسلامی می‌نالد و برای اسلام تأسف میخورد ... ؛

شما در دنیا در میان همه‌ی کشورهای دنیا مگر کشورهای خیلی‌خیلی وحشی، اگر بروید، کشورهایِ اسلامی، عقب‌مانده ترین و منحط‌ ترین کشورهاست، نه‌تنها خیال بکنید در صنعت عقب هستند، در همه‌چیز، در علم عقب هستند، در اخلاق عقب هستند، در انسانیّت و معنویّت عقب هستند ...

این باید چه‌جور باشد! یا باید بگوئیم اساساً اسلام - یعنی همان حقیقت اسلام - در مغز و روح این ملت‌ها هست ولی خاصیت اسلام اینست که ملت‌ها را عقب می‌برد ؟ که دشمنان دین هم بزرگترین حربه تبلیغاتیشان همین انحطاطِ فعلی مسلمین است . و یا باید اعتراف کنیم که حقیقت اسلام بصورت اصلی در مغز و روح ما موجود نیست بلکه این فکر اغلب در مغزهای ما بصورت مسخ شده موجود است ؛

توحید ما، توحید مسخ‌شده است ، نبوّت ما، نبوّتِ مسخ‌شده است ، ولایتِ ما ، ولایتِ مسخ‌شده است ، اعتقاد ما به قیامت ، کم‌و‌بیش همینطور . تمام دستورهای اصولی اسلام در فکر ما همه تغییرشکل داده . در دین، صبر هست، زهد هست، تقوی هست . تمام اینها بدون استثنا بصورت مسخ‌شده در ذهنِ ما موجود است ...

( کتاب رهبری نسل جوان قسمت احیا فکر دینی )

 

پینوشت ؛

از تحلیل متن بالا که بگذریم، باید به قولم که تو 6 پست پیش داده بودم عمل کنم...

قبلا اینجا یه چیزایی گفته بودم که مثل همیشه کامل نمیشن ولی در تایید اونها به این نتیجه رسیدم که اونقدر متون باارزش تری نسبت به  نوشیدنی‌های کافه‌ام هستند ( تفاسیر،مثنوی و شرحش،احادیث،

کتب مطهری،احکام،صحیفه و .... ) که خوندن کافه وقت تلف کردن خودم و 200 مهمون روزانه اینجاست...

اصلا اگه بخوایم عقب موندگی ایران رو کالبدشکافی کنیم و زیر ذره بین بذاریم، به نظر من ما دیگه تو بحث تئوری مشکل و کمبودی اونچنانی نداریم بلکه دلیل اینکه هممون همه چیو بلدیم و داریم روز به روز پسرفت می‌کنیم و اسم اسلام رو ننگین، عمل نکردنست، نه ندانستن !

مشکل ما اینه که توجه نکردیم به این پیچش مویی که اسلام گفته... اینکه گفته :

مسلمون، اول خودت عمل کن بعد به دیگران بگو!

اصلا من دیگه میخوام برم رو خودم کار کنم، شایدم هیچوقت عمرم کفاف اینو نداد که

چیزایی رو که تو عمل کردنم یاد گرفتم به یکی دیگه ام بگم.

اما فکر کنم این صد شرف داره به کشاندن اینهمه مطلب به این طرف و آن طرف و

عمل نکردن به اونا مثل وضعیت الآن ما که به قول قرآن ؛

 

مثل الذین حملوا التورت ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا... ( جمعه – 5 )

کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند دراز گوشی هستند که

کتابهایی حمل می‌کند ... ( آن را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد )

 

حلال کنین هم کافه ای های دوست داشتنی...


مهدی منعم و اطلاع رسانی جهانی


در عملیات والفجر8 نیز که در تاریخ 20 بهمن سال 64 انجام گرفت، عراق در 8 مورد دست به بمباران شیمیایی زد که در یک مورد آن در جاده فاو - بصره در حمله به محل تجمع نیروها، حدود 8500 نفر مصدوم و مجروح شدند.

در این عملیات ارتش بعث عراق از گازهای خردل، سیانور، اعصاب و خون استفاده کرد.

این اقدام ناجوانمردانه یکی از بی سابقه ترین حملات شیمیایی توسط این کشور بود که در جریان آن طی 15 روز، 7000 گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد شیمیایی و همچنین بمباران منطقه به وسیله ی بیش از هزار بمب شیمیایی صورت گرفت.

یکی از بزرگترین جنایات بزرگ بشری در هفتم تیر سال 66 در سردشت رخ داد.

ساعت 4:30 بعد از ظهر 7 بمب شیمیایی به سمت شهرستان سردشت شلیک شد.

از این تعداد 4 بمب به شهر و 3 بمب در روستاهای اطراف فرود آمد. با این که شهر بمباران شده بود مردم پس از بمباران از پناهگاه ها خارج شده و برای دیدن مناطق بمباران شده و کمک به همنوعان خود عازم این مناطق شدند و خوشحال بودند که کشته و زخمی نداشتند،

اما پس از مدتی بوی سیر گندیده تمام فضای شهر را گرفت... .

در زمانی کوتاه اتفاق افتاد. وقتی جنگنده های عراقی روی سردشت شیرجه رفتند و بمب های خود را بر سر مردم شهر ریختند.

سردشتی ها تا آن روز تنها راجع استفاده ارتش بعث از سلاح های شیمیایی در جبهه های جنگ علیه رزمندگان ایرانی شنیده بودند و باورشان نمی شد که این جنگ افزار مخوف در شهرها نیز به کار گرفته شود. اگرچه در زمانی کوتاه اتفاق افتاد، اما بیش از دو دهه ایست که آن جنایت همچنان قربانی میگیرد زندگی را بر بازماندگانش سخت کرده است.

تیر ماه 1366 بود که سردشت بمباران شیمیایی شد و از آن پس به پاسداشت شهیدان و جانبازان آن واقعه، هشتم تیر ماه به عنوان روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی نام گرفت.

در حالی که 15 روز از آن روز شوم میگذشت، مهدی منعم قصد آن کرد که برای رساندن صدای باز ماندگان و مصدومان شیمیایی سردشت به جهانیان، دوربین به دست بگیرد و به سراغ ساکنان زخم خورده آن شهر کوهستانی برود. حاصل 7 سال کار این عکاس با سابقه، مجموعه ای ارزشمند از زندگی مصدومان و جانبازان شیمیایی ایران است که به زودی در کتاب

{ قربانیان جنگ عراق علیه ایران } به چاپ خواهد رسید. این کتاب که با هزینه شخصی مهدی منعم منتشر میشود شامل 3 بخش است. در قسمت اول شاهد عکس های قربانیان غیرنظامی انفجار مین هستیم، در بخش دوم مجروحان ناشی از بمباران های مناطق مسکونی به تصویر کشیده شده اند . قسمت سوم به مصدومان شیمیایی اختصاص یافته است... .

جام جم _ 29 ژوئن 2009

گفتگو با مهدی منعم، راوی تصویری زندگی مصدومان شیمیایی


پینوشت بی ربط :

دیدم بحث سر دخانیاته وارد بحث شدم!

میگفتن آقای مکارم گفته : کشیدن سیگار، مطلقا حرام است .

به فکر باقیمانده ی essi  افتادم و بعد هم کمی تاسف برای آنها که دیگر حرام شدند...!

راستی کتاب تازه چاپ « به جبهه میروم – رحیم خونبانی » برای تورق بد نیست... .


مغزها پر نشود چون انبار...

مدرسه ی عشق ؛

مدرسه عشق 

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم ؛

که در آن همواره اول صبح

به زبانی ساده

مهر تدریس کنند

و بگویند خدا

خالق زیبایی

و سراینده عشق

آفریننده ماست .

مهربانی ست که ما را به نکویی،

دانایی

زیبایی

و به خود می خواند .

جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ

دوزخی دارد - به گمانم ؟

کوچک و بعید

در پی سودا نیست

که ببخشد ما را

و بفهماندمان

ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست

در مجالی که برایم باقی است...

ادامه مطلب ...

همه در پی صعود !


اون بالا چه خبره ؟!


ساعت دقیقا 7:49 دقیقه صبح است روبه روی مانیتور و دست روی کیبورد نشستم تا به عادت معهود، شبهای جمعه چراغ کافه را روشن نگه دارم .


نمیدانم چه بنویسم و از کجا بنویسم ،

بعضی وقتها که فکر میکنم، میبینم انگارکه همه، همه چیز را میدانند، همه میدانند که خوبی چیست و بدی کدام است .

اما چرا وضع ما اینگونه است...؟

اتفاقا جواب این سوال قدیمی را نیز همه میدانند و متعاقبا ! با یک ضرب المثل از مد افتاده تر

پاسخ میگویند که ؛

« عالم بی عمل، زنبور بی عسل را ماند... »

میدانم همه از ریشه یابی مشکلها و به چالش کشیدن چالش ها! خسته شده ایم ،

اما تو این اوضاع که هرکی (از جمله خودم) میخواد به هر بهانه ای بره بالا،

واقعا دنبال چی میگردیم؟

یه لحظه، فقط یه لحظه واستادم و به خودم گفتم ؛

« اون بالا چه خبره که همه میخوایم بریم بالا ؟!»

شما رشد رو چی تعریف میکنین؟

من که دیگه از تعریف کردن ها و نکردن های بی نتیجه خسته شدم .


پینوشت ؛

اصلن این هفته شاید از روی تنبلی باشد ولی دستانم برای تایپ خسته شده اند و بیزبانان با نگاههای مرموزی که به من میکنند،

فقط حسرت اراده ی نداشته شان را میکشند که با آن جلوی دهان بنده را بگیرند !

دهانی که با امر و نهی کردن، آنها را به شیوه فرعون برای بالا بردن تکه های حسرت،

شلاق میزند تا خود را به نوک هرم آرزو نزدیکتر کند !

ولی هر دوی آنها باید قبول کنند که هر کس یک جور تخلیه میشود و ما هم با نوشتن و تهیه خوراک برای کافه ای که جدا جای دنج و امنیست برای تخلیه !


ساعت 8:10 دقیقه است... .


مهر خداوندی   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   تاریخ، درس میدهد...