اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

سخنان تاج زاده : رد تقلب + فیلم


سخنان تاج زاده درباره رد تقلب در انتخابات + فیلم


براساس فیلمی که در یوتیوپ منتشر شده دروغ بزرگ درباره تقلب در انتخابات و

رد آن توسط خود اصلاح طلبان افشا شد!


برای دیدن فیلم، کلیک کنید...! 


دیدن این فیلم، برای کسانی که فلش پلیر ندارن ( + )

اینم دانلود فیلم، برای اونائی که هیچی ندارن !!! ( + )


به گزارش جهان در این فیلم مصطفی تاج زاده خطاب به محسن صفائی فراهانی و

عبدالله رمضان زاده از اعضای حزب مشارکت می گوید:


برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم می دونم که در انتخابات تقلب نشده.


ممکنه که یکی دومیلیون عقب جلو شده باشه ولی ما نتیجه انتخابات رو باختیم.

حالا به جای 25 میلیون و 14 میلیون شده باشه 24 میلیون و 15 میلیون مثلا.
ما انتخابات رو باختیم...



پینوشت ؛


( در ممالک دیگه احزاب تلاش میکنن که بیان بالا که بتونن بر اساس نظریه خودشون به پیشرفت کشور کمک کنن اما تو اینجا به هم تهمت میزنن، همدیگه رو خراب میکنن، دروغ میگن که بیان بالا و باز حال اون یکی حزب رو بگیرن ! )


اندازه گیری خدا   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   اسلام دین شادی ؟


اندازه گیری خدا با خطکش عقل!

دنیا قابل درک است یا نه ؟

شما هم متوجه این قضیه شدید که خیلیا حتی تو همین نت خودمان، جوری آفرینش را زیر سوال میبرند که گوئی به همه جهات آن، احاطه کامل دارند ...

چندی بود به دنبال مطلبی میگشتم که شاهد ادعای بنده در مورد ضرب المثل قدیمی

« مگر میشود آب دریا را در یک لیوان جمع کرد؟ » باشد.

همیشه یکی از دلائل اثبات وجود خداوند و غیر قابل درک بودن آن برای بعضی! از نظر من همین عظمت ذاتی پروردگار و ذهن کوچک مدعیان بود .

که اتفاقا به مطلب زیر که در پاسخی گذری به سوال 2000 ساله یک یونانی و و اخیرا کارل ساگان که در مورد قابل درک بودن دنیا بود برخوردم که اتفاقا خبردار شدم که آنرا جام جم هم با همت محمدرضا نوروزی، در صفحه دانشش چاپ کرده.

متن، با بررسی علمی به نتایج جالبی از تحلیل اندازه ها ( مغز و عالم ) میرسد که یکی از آنها به بیان مطلبی با این مضمون، اشاره میکند که :

« یک دانه بلور نمک، بیش از تمام ظرفیت مغز ما، اطلاعات در آن نهفته است »


پیشنهاد میکنم، متن کامل را بخوانید :


دنیا که می‌توان آن را عالم بزرگ مقیاس  (macro cosmos) نامید مجموعه‌ای عظیم و بسیار متنوع شامل همه آن چیزی است که در تصور ما می‌گنجد. کهکشان‌ها بزرگ‌ترین ذرات این دنیا هستند. شاید بتوان آنها را یاخته‌های اصلی دنیای بزرگ مقیاس خودمان بنامیم. کهکشان‌ها مجموعه‌هایی بزرگ هستند که شامل ستارگان و سحابی‌ها (سازندگان ستاره‌ها) می‌شوند و البته به جز آنها هر چیز دیگری را در این دنیا در خود جا داده‌اند. این سازه‌های کیهانی بزرگ اندازه‌هایی غیرقابل تصور دارند. مثلا راه شیری که کهکشان خودمان است و ما به همراه منظومه شمسی‌مان درون آن به سر می‌بریم کهکشانی متوسط از گونه کهکشان‌های مارپیچی است. راه شیری را می‌توانید یک بیضی بزرگ فرض کنید که قطر آن بیش از 110 هزار سال نوری است. یعنی برای طی کردن عرض این کهکشان با سرعت نور (بالاترین سرعتی که در دنیای مادی می‌توان تصور کرد) باید بیش از 110 هزار سال زمان صرف کرد، اما در دنیایی که ما از آن به عنوان دنیای بزرگ مقیاسمان نام بردیم کهکشان‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از راه شیری هم وجود دارد. کهکشان‌های با ابعاد بزرگ‌تر و البته در تعداد بسیار زیاد. امروزه براساس آخرین برآوردهایی که از تعداد کهکشان‌ها داریم بیش از 170 میلیارد (‌170/000‌/‌000‌/‌000) کهکشان باید در دنیا وجود داشته باشد. هر چند امروزه این رقم خیلی بیش از این هم اعلام می‌شود. از سوی دیگر درون هر کهکشان بیش از 100 میلیارد (100/‌000‌/‌000‌/‌000‌) ستاره وجود دارد. این اعداد واقعا نجومی هستند یعنی با یک حساب سرانگشتی متوجه می‌شویم که در دنیای بزرگ مقیاسی که ما تاکنون قادر به دیدنش هستیم بیش از 17000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌ ( هفده سکتلیون ) ستاره وجود دارد. (حاصل ضرب تعداد ستارگان در تعداد کهکشان‌ها) و البته توجه دارید که گفتم آنچه که تاکنون قابلیت دیدنش را داشته‌ایم. ما امروزه می‌دانیم )براساس شواهد کاملا محکم فیزیکی) که مقدار بسیار زیادی ماده در دنیا وجود دارد که ما هنوز آنها را ندیده‌ایم (دیدن به معنی آشکارسازی با ابزار‌های فیزیکی و نجومی) این ماده مرموز که با نام ماده تاریک شناخته می‌شود بیش از 4 برابر دنیای قابل دیدن ما جرم دارد. یعنی اگر مثلا این ماده تاریک را هم همسان با کهکشان‌ها و ستاره‌های موجود فرض کنیم بنابراین تعداد ستارگانی که از ماده تاریک ساخته شده‌اند،

بیش از  ‌68000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌ ( شصت و هشت سکتلیون = 68s ) ستاره به رقم بالا اضافه خواهد شد، اما دنیای ما فقط از ستاره‌ها ساخته نشده است . سیاره‌ها، سحابی‌ها، اجرام غیرستاره‌ای دیگر، اتم‌ها و مولکول‌ها و مواد معدنی و آلی دیگر و هزاران و میلیون‌ها ماده و جرم و شکل دیگر این دنیای بزرگ مقیاس را تشکیل داده‌اند. سوال این است که آیا توده مغزی ما با جرمی که فقط کمی بیشتر از یک کیلوگرم ماده دارد می‌تواند چنین دنیای عظیمی را شناسایی کند، آن را درک کند و روابط آن را شناسایی کند؟ آیا ما با چنین مغزی امکان این را داریم که درک صحیحی از دنیای پیرامونمان داشته باشیم؟

بیایید در نخستین بخش از پاسخی که به این پرسش اساسی می‌دهیم فقط از منظر کمی به آن بپردازیم. مثلا بیایید ببینیم اصلا مغز ما آدم‌ها (به عنوان مهم‌ترین ارگان پردازش و ذخیره­ اطلاعات) توان دریافت این حجم داده را دارد یا نه.

مغز از مجموعه‌ای از سلول‌های عصبی تشکیل شده است. نورون‌ها یا سلول‌های عصبی مغز وظیفه دریافت و پاسخ‌دهی به همه داده‌های محیط پیرامون را دارد. در مغز ما آدم‌ها در حدود 10 به توان 11 نورون وجود دارد (‌‌(100/000‌/‌000‌/‌000

این سلول‌های عصبی همچون مدارهای الکترونیکی هستند که جریان داده‌ها و انتقالات و تبادلات آنها را میسر می‌سازند، اما نورون‌ها در انجام این وظیفه مهم تنها نیستند. هر نورون از مجموعه‌ای از رشته‌های ریز متصل تشکیل می‌شود به نام دندریت‌ها. آنها همچون کلید‌های ریزی هستند که نورون‌ها را به شیوه‌های مختلف و در مدارهای گوناگون به هم دیگر وصل می‌کنند. این دندریت‌ها هستند که با برقراری اتصال یا قطع کردن جریان عصبی می‌توانند همچون صفر و یک‌های رایانه‌ای اطلاعاتی را شکل دهند که در مغز ما ثبت می‌شوند و باقی می‌مانند یا تحلیل می‌شوند یا فراموش می‌شوند و به نیستی می‌رسند. هر نورون در حدود 1000 دندریت می‌تواند داشته باشد یعنی مغز ما آدم‌ها در حدود  100/000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌ ( صد 100 تریلیون ) دندریت دارد .حال اگر فرض کنید که هر دندریت شامل یک بیت داده باشد معنی این اعداد این است که مغز ما فقط می‌تواند 10به‌توان 14 بیت داده را در خود جای دهد. این را مقایسه کنید با تعداد ستارگان عالم... مغز ما کمتر از یک 100 تریلیونیم از کل دنیا را می‌تواند در خود جا دهد. از آن عجیب‌تر این که مثلا یک دانه بلور نمک بیش از تمام ظرفیت مغز ما اطلاعات در آن نهفته است. بنابراین به نظر نمی‌آید که ما بتوانیم حتی بخش کوچکی از دنیا را درک کنیم و آن را تحلیل کنیم ... .

 

پینوشت ؛


اینه که ادعا میکنم، « کائنات رو نمیشه با خطکش عقل، اندازه گرفت ! »

و بازم اینه که تو دین ما یه چیزائی هست که شاید فعلا عقل ما، اونا رو نفی کنه ولی ما به نفعمونه بهشون عمل کنیم .

چون کسی که معرفتش نسبت به عالم، بیشتره که هیچ، کسی که اونو آفریده به ما گفته.

برای مثال، میتونید چندتا از عجایب قرآن که آدما بعد از حدود چندصد سال و اندی، بهش رسیدن و برای ما غیر قابل تصورند رو از اینجا و اینجا بخونین !

در ضمن میتونید از اینجا هم اندازه زمین در مقابل قسمتی از کهکشان راه شیری رو ببینین .

حالا ببینیم این معرفت که اگه آدما از این عظمت فقط باخبر باشن چه فایده ای داره که بارها و بارها اسلام به اون تاکید کرده ؟

( خود شما مستحضرید که داشتن این معرفت تو آدما باعث میشه چه کارایی  رو انجام بدن و یا انجام ندن و افعال انسانها یکی از مهمترین دلائل سعادت اوناست ) و دقیقا اینه که تو شب قدر، مهمترین و پر ثوابترین کار، تحلیل و بحث کردن و معرفت علمی پیداکردن به کائنات و درک وجود خداست .

و یادمون نره که همه این اعمال به نفع خودمونه و در واقع دستورات خداوند چیزهائی هست که به نفع خودمونه و این نیز از فضل بی اندازه ی اوست .

چطوره که یکی به راحتی ادعا میکنه که آن دنیائی وجود نداره ؟ در صورتیکه قادر نیست به وجود آمدن خود را اثبات کند، خداگرایان که ادعا میکنند آن دنیائی در کارست این را از خودشان نمیگویند که دچار اشتباه شوند بلکه این نظریه را یک بینهایت (پروردگار) به آنان گوشزد میکند...

و این عظمت نشناخته و بینهایت پروردگاره که باعث شده بگیم خدا بزرگتر است ( الله اکبر ) وچون وسعت عظمتش را درک نکرده ایم، حتی نمیتوانیم بگوییم که از چی بزرگتر است چون حتی آن « چی » راهم لمس نکرده ایم که خداوند را با آن مقایسه کنیم ! و این وسعت ماست ....!

جالب نیست که ما، هیچی از هیچی نمیدونیم و به اندازه « هیچی » هم تو کائنات به شمار نمییایم و خیلی هم ادعا میزنیم ؟

اما آدمهائی بودند که تا حدی به این معرفت رسیدن و تونستند دنیا را تکون بدن، ولی معرفت همین آدما، باعث میشده که وقتی صدای اذان رو میشنیدند، سراسیمه شوند و رنگ از چهرشان برود و در نماز پایشان بلرزد و این چقدر با ارزش است که انسان این عظمت الهی را درک کند و به تبع آن از انجام خیل عظیمی از افعال و اعمال، دست بکشد...

در مورد بحث بالا ( که یکی از موارد تاکید شده در اسلام عزیزست و بسیار درجه بندی شده و قابل تامل است) آیات و روایات، زیاد است

که مجال مطرح کردنش در این وبلاگ نیست و یا حتی نمیگنجد !


نخستین وزیر زن مسلمان <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>> دوربین مخفی تاجزاده

نخستین وزیر زن مسلمان در انگلیس


خانم وارسی روز گذشته و پس از ارتقای مسوولیت خود در داخل حزب محافظه کار به عنوان وزیر مشاور وارد کابینه شد، ولی مسوولیت اجرایی هیچ وزارتخانه ای را برعهده نخواهد داشت.

بارونس "سعیده وارسی" عضو مجلس اعیان انگلیس به عنوان نخستین زن مسلمان وارد کابینه این کشور شد.

خانم وارسی 39 ساله که عضو حزب محافظه کار می باشد، از سوی "دیوید کامرون" نخست وزیر جدید و رهبر حزب محافظه کار به عنوان وزیر مشاور و عضو کابینه منصوب شد .



به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «بارونه سعیده حسین وارسی» اولین زن مسلمانی است که موفق به اخذ مقام وزارت در کابینه بریتانیا شده است. بر اساس حکم دیوید کامرون، وی به عنوان وزیر مشاور در جلسات کابینه انگلیس شرکت خواهد کرد.

وارسی پاکستانی‌تبار،  ۳۹ ساله و متولد بریتانیاست.

وی که دانش‌آموخته رشته حقوق است از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ نایب‏رییس حزب محافظه‌کار بریتانیا بوده است.

به نوشته وب‌سایت شخصی سعیده وارسی، او از نقش خود در آزاد شدن «گیلین گیبنز» معلم بریتانیایی که در سال ۲۰۰۷ به اتهام اهانت به دین اسلام در سودان زندانی شده بود، به عنوان مهم‌ترین دستاورد سیاسی خود یاد کرده است.

گیلین گیبنز در سال ۲۰۰۷ به خاطر این ‌که به شاگردانش اجازه داده بود تا یک نام مقدس اسلامی را روی خرس عروسکی خود بگذارند در سودان دستگیر شد و به زندان افتاد.

لذا با توجه به مورد بالا، مخالفان و معترضان معتقدند که وارسی مسلمانی تمام‌عیار نیست!

سعیده وارسی که برخی از او تحت عنوان «وزیر بدون پست وزارت» یاد می‌کنند، پیش از این سمت‌های مختلفی از جمله عضو در سایه شورای شهر شفیلد و وزیر در سایه گروه «انسجام جمعی و فعالیت اجتماعی» متعلق به حزب محافظه‌کار بریتانیا را نیز بر عهده داشته است. به گفته سخنگوی دولت، هنوز مشخص نیست که وارسی چه مسئولیت‌هایی را در کابینه بر عهده خواهد داشت.

کابینه ائتلافی بریتانیا از هجده عضو محافظه‌کار و پنج عضو لیبرال دموکرات تشکیل شده است. این کابینه روز پنج‌شنبه و با ریاست دیوید کامرون اولین جلسه خود را با محوریت کاهش کسری بودجه بریتانیا برگزار کرد.

چهار وزیر دولت ائتلافی از حزب لیبرال دموکرات، وینس کییبل، وزیر بازرگانی، دیوید لوز، وزیر مشاور امور خزانه‌داری، کریس هون، وزیر انرژی و تغییرات اقلیمی و وزیر امور اسکاتلند، دنی آلکساندر نیز در جلسه روز پنج‌شنبه حضور داشتند.

دو حزب محافظه‌کار و لیبرال دموکرات بریتانیا پس از انتخابات عمومی اخیر در انگلیس و به دنبال عدم کسب اکثریت کرسی‌های مجلس از سوی هیچ یک از احزاب، دست به ائتلاف زدند و دیوید کامرون به سمت نخست وزیری و نیک کلگ به سمت معاونت او رسید.


وی در سال 2007 به عنوان وزیر "همبستگی اجتماعی" وارد کابینه سایه حزب محافظه کار شده بود و پس از تشکیل دولت ائتلافی حزب محافظه کار و حزب لیبرال دموکرات وارد کابینه اصلی انگلیس شد
.
خانم وارسی روز گذشته و پس از ارتقای مسوولیت خود در داخل حزب محافظه کار به عنوان وزیر مشاور وارد کابینه شد، ولی مسوولیت اجرایی هیچ وزارتخانه ای را برعهده نخواهد داشت.
وی در یک خانواده پاکستانی الاصل در منطقه "دوزبری" واقع در شمال انگلیس متولد شده و در دانشگاه لیدز حقوق خوانده است ... .

منبع ؛

cnn - شبکه الجزیره - خبرگزاری ابنا



روی ماه خداوند   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   اندازه گیری خدا

روی ماه خداوند را ببوس


کتابی را چهار سال پیش با علاقه میخواستم تهیه اش کنم که خواهرم همان سالها تحفه کرده بود....

عصر دوشنبه همین هفته بود که برای اولین بار شروع کردم به خواندنش،

روی جلدش که تماما آبی آسمانی بود و قرص ماهی در آن میدرخشید با فونتی دستنویس

نوشته شده بود ؛

روی ماه خداوند را ببوس - مصطفی مستور

رمان را تورقی کردم و بدون اینکه متن صفحه آخرش را رصد کنم دیدم که 113 صفحه است و

به گمانم بعد از این سالها،

چاپ پنجاه را نیز رد کرده باشد...

بعد از آغاز حدود چهار ساعت به 113 رسیدم.

نکات جالب آمیخته با صداقت باصفایی در کتاب بود که یکی از اوج های زیبایش را

برای میهمانان مینویسم که یادمان نرود که خداوند کجاست.... ؛

 

خدا کجاست میخواهم ببینمش...؟

خودت گفتی یک شب خواب دیدی تو و مونس رفته اید توی دشت و اون جا، صدای خدا را شنیده اید که گفته بود دارید دنبال چی میگردید؟ و تو گفته بودی دنبال تو، داریم دنبال تو میگردیم. بعد اون صدا گفته بود برای پیدا کردن من که نمیخواد این همه راه بیاید توی دشت و بیابان. بعد گفته بود؛


« من توی سفره خالی شما هستم. توی چروک صورت عزیز. توی سرفه های مادربزرگ. توی شیارهای پیشونی پدربزرگ.   توی ناله های زنی که داره وضع حمل میکنه. توی پینه های دست آدمهای بدبخت و فقیر. توی آرزوهای دخترهای فقیر دم بخت که دوست دارند کسی با اسب سفید بالدار بیاید و اونها رو از نکبت فقری که توش گیر کرده اند نجات بده. توی عینک ته استکانی چشمهای پدران نگران که با جیب خالی، بچه ی مریض شون رو از این دکتر به اون دکتر میبرند. توی دل دوتا پسربچه دبستانی که سر یک مداد پاک کن توی خیابون باهم دعواشون میگیره. توی دل مردی که شب باجیب خالی باید بره خونه اما از زن و بچه هاش خجالت میکشه. توی دل زن اون تعمیرکاری که دوست داره شبها که شوهرش از کار برمیگرده خونه، دستهاش از کار و روغن و گریس سیاه باشه که یعنی اون روز کاری بوده و شوهره پولی درآورده و به همین خاطر اول به دستهای شوهرش نگاه میکنه که ببینه سیاه ند یا نه؟ توی دل اون شوهره که اگه دستاش سیاه نباشن ساکت میره یه گوشه اتاق تا گرسنه بخوابه اما صدای زن ش که هی به بچه هاش میگه خدا بزرگه خدا بزرگه نمی ذاره اون راحت بخوابه. توی فکرهای اون فیلسوف بی چاره که میخواد من رو ثابت کنه اما نمی تونه. توی نمازهای طولانی آن عابد که خلوت شبانش رو حاضر نیست با همه ی دنیا عوض کنه. توی چشم های سرخ شده ی کسی که به ناحق سیلی میخوره اما خجالت میکشه گریه کنه. توی اندوه بزرگ و عمیق پدری که جسد پر از خون پسرش رو از جبهه می آورند و فقط به چشم های پسره نگاه میکنه و صورت اش خیس اشک میشه. توی زبان طفل شش ماهه ای که از تشنگی خشک شده بود و به جای سیراب کردن ش تیر به گلوش زدند... توی شرم پدر اون طفل که از زن ش خجالت میکشید اون رو با گلوی پاره به مادرش برگردونه. توی خاک هایی که روی شهید ریخته میشه. توی اشک های بچه ای که برای اولین بار از درد بی پدری گریه میکنه و حتی معنای یتیم شدن رو نمیتونه بفهمه. توی تنهایی آدم ها. توی استیصال آدم ها. توی استیصال. توی استیصال. توی خدایا چه کنم ها؟ توی خوشحالی شب عید بچه ها. توی صداقت. توی صفا. توی پاکی. توی توبه. توی توبه های مکرری که دائم شکسته میشن. توی پشیمانی از گناه. توی بازگشت به من. توی غلط کردم ها. توی دیگه تکرار نمی شه. توی قول میدم دیگه بچه خوبی باشم. توی دوستت دارم. توی آدم هایی که خودشون شده اند بهشت. توی علی(ع) که بهشت متحرکه.

و باز هم توی علی. توی نماز علی. توی اشک های علی. توی غم های علی. توی لبهای مونس (خواهرت) که روزی سه بار مهر نماز رو میبوسه. توی دستهای سایه که هر روز صبح قرآنی رو که تو براش خریدی باز میکنه. توی دل شلوغ تو. توی همه دانسته های  بی در و پیکر تو. توی تقلای تو. توی شک تو. توی خواستن تو. توی عشق تو به سایه. توی... »


دیگر نمیتواند ادامه دهد. داخل آپارتمان میشود و در را می بندد. احساس میکنم به پشت در تکیه داده است و نمیتواند تکان بخورد. لب هام را بر روی در، جایی که خیال میکنم انگشتان اش را شاید آن جا گذاشته باشد میبرم و آن جا را می بوسم ... .

 

پینوشت 1 ؛

کتاب را از اینجا بخوانید * ( بدون نیاز به نصب هیچ برنامه ای )

کتاب را از اینجا  دانلود کنید *

 

پینوشت 2 ؛

چرا بعضی آدما نمیخوان قبول کنن بعضی چیزا رو نمیشه با خطکشای ما اندازه گرفت؟

شایدم باید اینجوری نتیجه گرفت :

بر سیه دل چه سود خواندن وعظ   /   نرود میخ آهنی بر سنگ...


رویت صاحب الزمان   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>  اولین وزیر زن مسمان