اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

گفتگوی دو جنین در رحم مادر

شاید مهمترین نگرانی چند میلیارد آدمی که در زمین زندگی میکنند،

وجود محدودیت در عمر آنهاست و اسلام است که به طرق مختلف میخواهد بفهماند که

پایان عمر، پایان زندگی نیست!

اما همانطور که میدانید انگار کم هستند کسانی که به این اصل یقین داشته باشند و

دیگران فقط نقش بازی میکنند...

( اگر خوشبین باشیم )

 

به مثال زیر دقت کنید ؛

 

دو جنین دوقلو با هم درد دل می کردند:
-
خواب بدی دیدم.*
-
چی ؟؟؟
-
خواب دیدم هر دو می میریم!
-
یعنی چی؟ خدا نکنه.
-
یعنی از این دنیا می رویم و همه چیز تمام می شود.
-
وای یعنی دیگه در مایع آمنیوتیک شناور نیستیم؟
-
درست حدس زدی در هوا خفه می شیم فکرش و بکن هوا !
-
ای وای من از مرگ می ترسم. دیگه چی دیدی؟
-
این قسمتش هم ترسناکه! در خواب دیدم که همین بند نافم را یک آدم خطرناک با قیچی برید

و تازه مادر بی محبت و بی وفای ما هم بعدا ازش تشکر هم می کنه... می میریم غریبانه و بی غمخوار.

- من هم یادم اومد یک بار خواب دیده بودم که بعد از مرگ مجبورمون می کنند با همین دهان

باید حرف بزنیم و باید با همین دهان غذا بخوریم... !

( الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ.../ سوره یس ۵۶)
-
پس تو هم اینا رو دیدی ! مرگ خیلی ترسناکه خیلی...
...-
اوهوم !


اما جنین ها نمی دانند که تمام شدن زندگی جنینی مرگ تلخ و رنج آوری نیست،

بلکه یک تولد است و پنجره ای روبه کمال.

زیاد شنیده اید که مرگ و تولد دو روی یک سکه هستند و همیشه مرگ مقدم بر حیات است،

در سوره ی مُلک هم می خوانیم:

خَلَقَ الموتَ و الحیاة...
مرگ هم مقدم ذکر شده و هم مصرّح است که مرگ یک امر وجودیست نه یک امر عدَمی ،

پس مرگ شر نیست.

به راستی چقدر از تصورات و نگرانی های ما در مورد مرگ ، قبر ، برزخ و قیامت و...

از جنس همین نگرانی های وهم آلود و جاهلانه است؟

در حالی که نترسیدن از مرگ نشانه ایمان و دوستی با خداست.


قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (۶)

وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (۷)

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ

وَ الشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸)


* چنانکه می دانید که جنین ۹۰ درصد وقت خود را -در رحم- در خواب سپری میکند و خوب است،

بدانید که جنین از هفته ی هفدهم در رحم مادر می تواند خواب ببیند!


ما، ما هستیم !


خدا رحمت کند دکتر شریعتی را.

جمله ای را من از خودش شنیدم . میگفت مردم جهان سوم ، سه دسته اند؛

و بعد سیاهپوستان را مثال میزد... ؛


 یک عده آنان که کراوات میزنند و از این « تعلیمی ها » دستشان میگیرند،

شیک میکنند و روغن سرشان میزنند .

ادای غربی ها را در می آورند و میخواهند به غربی ها بگویند که ما هم مثل شمائیم،

هیچ فرقی باهم نداریم و این ادا درآوردن ها به خاطر اینست که به آنها ثابت کنند مثل هم هستند.

این افراد حوصله این را ندارند که بروند ده سال روی چینه دان کلاغ در آزمایشگاهی کار کنند

تا به فرضیه ای برسند یا نرسند.

ظواهر امر را میگیرند ؛ از لباس و مد و مشروب خواری و زن بازی و امثالهم !


میگفت اینها هیچ خطری برای غرب ندارند... .


یک گروه دیگر از اول پذیرفته اند که به قول هندی ها شما از سینه خدا به وجود آمده اید

و ما از پاشنه خدا به وجود آمده ایم!

ما اصلا باهم فرق داریم ؛

کورتکس های مغزی ما کمتر از شماست. خفت و خواری را از اول پذیرفته اند .

میگفت : اینها هم خطری ندارند.


اما گروهی هستند که نه آن هستند، نه این؛

آنها مسواک چوبی شان را میگیرند و دندان هاشان را مسواک می کنند،

لباس بلندشان و لباس محلی شان را به تن می کنند و میگویند :

« ما، این هستیم! »

مرحوم دکتر شریعتی میگفت : این « ماهستیم »ها خیلی خطرناک هستند ... .


مصطفی رحماندوست، کتاب نسل باروت، صفحه های 88 و 89


پینوشت ؛

عکس یک روستائی با غیرت یا یک مذهبی خوش پوش نیست ؟ ( در نت ! )


مغزها پرنشود چون انبار   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>> خشم مسیحیان

بررسی روند رواج تحریف

از واقعیت تا تحریف ؛

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها، مزاحم تمرکز آن ها میشد ،

بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه فرا می رسد، یک نفر گربه را گرفته

و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد .

این روال سالها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد .

سال ها بعد، استاد بزرگ در گذشت. گربه هم مرد.

راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه

به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آوردنده باشند .

سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ی نوشت درباره اهمیت بستن گربه به درخت ... !

 

پینوشت ؛

خوشبختانه و بدون تعصب باید بگم که در ریشه دین عقلائی اسلام چنین تحریفاتی راه نداشته و ندارد .

میتوانید این مهم را در ۳جلد کتاب معرفت نفس آ. حسن زاده آملی بخوانید !

دانلود pdf بخشهائی از کتاب + فایلهای صوتی کتاب


» آ . حسن زاده در یک جلسه خصوصی موضوعی را با این مضمون بیان میکردند که ؛

 من بارها و بارها بدون ذره ای تعصب به تمام ادیان مراجعه کرده ام و در آخر به اسلام برگشته ام...


کلمات کلیدی : تحریف,تحریف دین,روند تحریف,رواج تحریف,تحریف اسلام,بررسی تحریف


تازه مسلمانان   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   رگهای گردن

چه میشد اگر....!

چی میشد اگه....!


چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروز ما وقت نکردیم ازش تشکر کنیم .


چی می شد دیگه هرگز شکوفا شدن گلی رو نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم .


چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.


چی می شد اگه خدا امروز به حرفهامون گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم .


چی می شد اگه خدا خواسته هامونو بی پاسخ می گذاشت چون فراموشش کردیم .


اما


اون گفته که مهربونترینه مهربونهاست...... ( بسم الله الرحمن الرحیم )


مشکل اینجاست که ما باور نداریم...



پست ترین ناحیه زمین!   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   نوروز نامه ( طنز )