ضرورت رصد دائمی مطالعات قرآنپژوهی غرب /
پرفسور مظفر اقبال، رییس مرکز اسلام و علوم کانادا
پرفسور مظفر اقبال، رییس مرکز اسلام و علوم کانادا با اشاره به مباحث قرآنپژوهی معاصر در فضای فعلی غرب، بر تأسیس مرکز دائمی رصد مطالعات قرآنی مغرب زمین تأکید کرد. وی با طرح این سؤال که با چه روشی از قرآن بهره بگیریم تا بتوانیم وظیفه خود را به خوبی در غرب ایفا کنیم، اظهار داشت: با داشتن نگاهی تاریخی و علمی به قرآن و بررسی شیوههای دیگر در این زمینه به هدف خود در بررسی مطالعات قرآنپژوهی غربیان خواهیم رسید. وی با بیان اینکه عدهای قرآن را کلام الهی میدانند و عدهای آن را به عنوان کلام الهی نمیپذیرند، خاطرنشان کرد: از زمانی که قرآن نازل شده، تاکنون با دو نگرش و دو باور روبرو بودهایم که هر دو نگرش یک روش را دنبال کردهاند. کسانی که در زمان نزول قرآن آن را کلام الهی تلقی میکردند با کسانی که امروز چنین تلقی از قرآن دارند، در یک ردهبندی قرار میگیرند.
وی در ادامه با بیان اینکه ریشه و خواستگاه مطالعات در غرب به شخص برمیگردد، گفت: ریشه کسانی که در غرب قرآن را مطالعه و تحقیق میکنند و آن را کلام الهی نمیدانند به یوحنای دمشقی در سال 750 میلادی برمیگردد.
وی ابونوح الانواری مسیحی را از دیگر افراد مؤثر در مطالعات قرآنی غربیان دانست و با بیان اینکه وی 150 سال پس از یوحنای دمشقی کتاب «تفریط القرآن» را نوشت، ابراز داشت: این دو نفر مواد و منابع مورد نیاز برای محققان غربی را برای مطالعه بر روی قرآن فراهم کردند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود نگرش غربیها به قرآن را با مباحث سیاسی مرتبط دانست و با اشاره به تأثیر جنگهای صلیبی بر فعالیت قرآنپژوهی غربیان، گفت: آغاز این تأثیر در سال 1099 در اورشلیم روی داد و در سال 1117 با حمله صلاحالدین ایوبی به اورشلیم به اوج خود رسید.
پرفسور اقبال با بیان اینکه شورای کلیسای وین در سال 1312 تصمیم گرفت مرکزی مسلط به زبان عربی پیرامون تحقیق بر روی آثار علمی مسلمانان تأسیس کند، افزود: با کمی دقت خواهیم دید که یک رابطه بسیار عمیقی بین این مرکز و آثار علمی مسلمانان وجود دارد.
وی با اشاره به ارتباط ترجمه آثار علمی مسلمانان و ارتباط آن با آثار علمی که درباره قرآن وجود دارد، اضافه کرد: غربیها احساس کردند دنیای اسلام با داشتن ابوریحان بیرونی، ابن رشد و دانشمندان مسلمان دیگر، در مرحله بسیار بالاتر از دانشمندان غربی هستند؛ از این رو پس از دویست سال از تأسیس کلیسا، مسیحیانی که مخالف اسلام بودند، تحقیقات خود را در زمینه قرآن گسترش داده و آن را به محیط دانشگاه انتقال دادند.
وی وضعیت فعلی پژوهش قرآن در غرب را به دو دسته حمله کلیساییان و مستشرقان به قرآن اما در یک پوشش زیبا و همچنین کسانی که مانند آرمسترانگ به قرآن حمله نمیکنند، اما در عین حال اعتقادی به قرآن ندارند، تقسیم کرد و گفت: شناخت افرادی همچون آرمسترانگ برای مسلمانان بسیار سخت است.
رییس مرکز اسلام و علوم کانادا در پایان با بیان اینکه غربیان به مانند مسلمانان درباره قرآن نمیاندیشند و مسلمانان باید در برخورد با تحقیقات آنان در زمینه قرآنی احتیاط کنند، تأکید کرد: مسلمانان قرآن را به عنوان کتاب هدایت و فرقان حق از باطل میشناسند که نه تنها شرایط دنیوی و مادی را مشخص میکند، بلکه سرنوشت آخرت را هم ترسیم کرده است. منبع/ رسا
( + )
همچنان می گویم آل احمد کشته شد...
شمس آل احمد، برادر جلال آلاحمد، نویسنده و استاد دانشگاه گفت ؛
از اول هم گفتهام که جلال را کشتند. هرجا بودهام و هر جا تریبونی بوده، گفتهام جلال را کشتند. برنامهریزی شده و سازمان یافته او را به قتل رساندند. وی افزود: مرگ جلال، غیر طبیعی و غیر منتظره بود. در ورقه مرگ نگاری جلال، مرگ را بر اثر سکته قلبی تشخیص داده بودند اما بسیاری از دکترهای معالجش، این نظریه را رد کردند. از طرفی، وقتی که جلال را کفن پوشانده بودند، از بینی او خون جاری شده بود و این نشانه ضربه خوردن به مغز بود. این خونریزی خود به خود بهوجود نمیآید؛ چرا که مویرگها باید زیر فشار، پاره شده باشند تا از بینی خون بیاید.
اینها را به عنوان واقعیت دیدم.
این نویسنده و استاد دانشگاه اضافه کرد: از طرفی در نزدیکی خانه او در اسالم، یک کارخانه چوببری بود که کارگرهایش مرتب به دیدن جلال میرفتند. از میان کارگرها، دو نفر هر روز به سراغ او میرفتند. این دو لباس کارگرها را داشتند اما در واقع مأموران امنیتی بودهاند. آدم زیرکی مثل جلال را هم نمیتوانستد همین طور به حال خودش رها کنند و بارها او را تهدید کرده بودند. برادر جلال آلاحمد با اشاره به شباهت مرگ جلال و مرحوم تختی گفت : راز مرگ مرموز جلال مثل مرگ تختی است. اینها محرکان قشرها و صنفهایی از جامعه خود بودند. سازمان امنیت نمیتوانست جلال را به یک باره نابود کند.
شمس آلاحمد با ذکر خاطرهای از جلال نیز تصریح کرد، یک بار مأموران ساواک به جلال،
گفته بودند که:
« فکر نکن تو را خواهیم کشت تا شهید شوی؛ و یا زندانیات کنیم تا مشهور شوی! میبینی در حالی که مشغول قدم زدن در پیاده رو هستی، کامیونی که ترمزش بریده وارد پیاده رو خواهد شد! »
حتی این در دستنوشتههای جلال هم هست. حتی به او گفته بودند :
«خودمان میآییم با تجلیل، نعشت را بر میداریم کنار رضاشاه دفن میکنیم و خودمان
یک دسته گل از طرف آقای هویدا میآوریم و روی قبرت میگذاریم تا از تو شهید نسازند!»
همه اینها در یادداشتهای جلال هست که هنوز منتشر نشده است. منبع/جهان
فشارهائی که بر " محمد علی " (قهرمان جهان) وارد آوردند.....
محمد علی کلی قبل از مسابقه با فریزر کلی به محمد علی مبدل شد در فاصله میان این دو مسابقه، کاسیوس به دلایل دیگری نیز مطرح و معروف شد. او به خیل عظیم مسلمین چهان پیوست و نام خود را به محمد علی تغییر داد .اگرچه این مساله فقط از سوی عده اندکی پذیرفته شد که او را محمد علی کلی بنامند. سالهای 1966 و 1967 برای این قهرمان مسلمان سالهای پر مشغله ای بودند. چرا که او مجبور شد هفت بار از عنوان قهرمانی اش دفاع کند. هیچیک از قهرمانان سابق دنیا در طول یکسال این کار در چنین دفعاتی انجام نداده اند...
ادامه مطلب ...
بهزاد بهزادپور به روایت «امپراطور عشق» پرداخت...
گروه ادب: کتاب «امپراطور عشق» به قلم بهزاد بهزادپور از مجموعه فیلمنامههای فاخر انتشارات نیستان منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) «امپراطور عشق» عنوان فیلمنامهای است از بهزاد بهزادپور نویسنده و کارگردان سینما که به تازگی در قالب مجموعه فیلمنامههای فاخر انتشارات نیستان منتشر شده است.
داستان این اثر به سال عامالفیل و پس از نابودی سپاه ابرهه باز میگردد و داستان خانوادهای را از قبیلهای به نام خثعم بیان میکند که چهل سال قبل از ظهور اسلام در حوالی مکه زندگیمیکردهاند. مرد و زنی است به نام رباح و حمامه که ساکن این قبیله هستند و مرد در حالی که غلام یکی از ثروتمندان قبیلهای است که زن در آن ساکن است سرانجام با وی ازدواج کرده و در سال عامالفیل صاحب فرزندی میشوند که نام او را بلال میگذارند و این فرزند در سالهای بعد نخستین موذن اسلام لقب میگیرد.
بهزاد بهزادپور متولد 1340 تهران است. وی فعالیت هنری را با نویسندگی و کارگردانی تئاتر آغاز کرد و سینما را با بازی در فیلم «توبه نصوح» تجربه کرد.
بهزادپور در مقام نویسنده پیش از این نیز متونی را همچون کلانتری غیرانتفاعی، خداحافظ رفیق ، باشگاه سری، قله دنیا و آخرین شناسایی را تألیف کرده است.
انتشارت نیستان از مجموعه فیلمنامههای فاخر پیش از این نیز آثاری چون مردی از جنس نور، ابوطالب، طلا و مس، روح ریحانی، پستچی سه بار در نمیزند را نیز به انتشار رسانده است.
عکس »