اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

پروفسوری دیگر که مسلمان شد...

حامد الگار کیست؟
زندگی نامه پروفسور حامد الگار


 
تولد و تحصیل:
حامد الگار در سال 1940 در یکی از روستاهای کوچک انگلستان در خانواده مسیحی به دنیا آمد. وی دبیرستان را در لندن تمام کرد و سپس در دانشگاه کمبریج به مدت سه سال در رشته زبان شناسی فارسی و عربی تحصیل کرد و با ادبیات اسلامی و قرآن کریم آشنا شد.


 
گرویدن به اسلام
حامد الگار در سال سوم تحصیل در دانشگاه کمبریج، مسلمان شد و در سال 1959 برای اولین بار به خاورمیانه و جهان اسلام سفر کرد.


 ورود به دانشگاه تهران
وی پس از آنکه از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شد در سال 1961 برای تحصیل در مقطع دکترای دانشگاه تهران ثبت نام کرد که با وقایع انقلاب در آن سالها همزمان شد و بنابراین در سال 1962 از ایران به انگلستان بازگشت.


 
مقطع دکترا
یکسال بعد، رساله دکترای خود را با عنوان: «تاثیر علمای دینی در ایران دوره قاجار تا انقلاب مشروطه» در دانشگاه کمبریج تدوین کرد که به زبان فارسی هم ترجمه و منتشر شد.


 تدریس در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا


ادامه مطلب ...

اعترافاتی از دانشمندان جهان!

اعترافات دانشمندان و شخصیت های مهم جهان درباره اعجاز قرآن


آلبرت انیشتاین ؛ Albert Einstein (1879-1955بزرگترین متفکر و فیزیکدان

قرآن کتاب جبریا هندسه یا حساب نیست ، بلکه مجموعه ای از قوانین است که بشر را به راه راست ، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند ، هدایت می کند .

 


سر ویلیام موئیس Sir William Mouies (1819-1905

دانشمند و مورخ انگلیسی ) )

قرآن محمد صلی الله علیه وآله کتابی است پر از دلایل واضح و مسائل بی شمار علمی و قوانین قضایی و حقوقی و دستورات عالیه که برای حفظ حیات اجتماعی و مدنی در این کتاب مقدس با عبارات ساده و درعینِ حال محکم و منظم آوده است که خوانندگان را مجذوب می نماید .

 
« فیلیپ.ک.حِتّى » دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا که در باره تاریخ عرب تحقیقات ارزندهاى کرده و چندین کتاب در این زمینه نوشته است، در یکى از کتب خود به نام «تاریخ عرب» مى نویسد :

 
قرآن از تمام معجزات بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند بى تردید از آوردن مثل آن عاجز خواهند بود .

« ناپلئون بناپارت » می گوید :
قرآن به تنهایى عهده دار سعادت بشر است .

 


«هـ .ج .ولز» دانشمند و مورخ انگلیسى (1946ـ1866 ) ؛


ادامه مطلب ...

فرخ نژاد ، جایزه اش را اهدا کرد...


حمید فرخ نژاد از بازیگران جوان ایرانیست که تا حادثه ای برایش پیش نیاید قدر تخصصش را نمیدانیم...

یاد احمد آقالو را هم هیچوقت فراموش نخواهم کرد، بازیگری که حاضر نشد به فیلمهای تجاری

بها دهد تا مبادا شعله ای شود برای گرم نگه داشتن سینمای بی هویتِ تجاری...

از بازی فرخ نژاد هم لذت میبرم مثل بازی پررنگش در چهارشنبه سوری ِ اصغر فرهادی یا نقش متفاوتش در حلقه سبز ِ حاتمی‌کیا یا ارتفاع پست، حالا هم منتظر دیدن « به رنگ ارغوان »

توقیفی هستم .

اخیرا هم « دموکراسی تو روز روشن » به کارگردانی علی‌عطشانی مجذوبم کرده بود که جا برای نقدش زیاد وجود دارد که مهمترینش، انتقادهای آبکی از ( امیر ستوده – نقش فرخ نژاد ) است که میتوانست مسیر فیلم را عوض کند البته مسیر مجوز گرفتن را نیز ! ( اما در کل، عالی بود )

بگذریم... بهانه ی نوشتن این پست کار تاریخی ای بود که فرخ نژاد آبادانی، بعد از دو جشن سینمایی « فجر» و « خانه سینما  » در اختتامیه یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم دفاع مقدس ( که از آن، انتقاد شد ) انجام داد که خبر از فطرت پاکش میداد... بخوانید ؛


حالا اما قاسم «ارتفاع پست» جمعه شب در تالار وحدت به خاطر بازی در فیلم های

«دموکراسی تو روز روشن» و «شب واقعه» لوح تقدیر بهترین بازیگر مرد را از دست علی نصیریان گرفت اما جایزه اش را به خاطر یک خاطره از یک واقعه بزرگ اهدا کرد که موجب شرم مسئولین ِامر شد...

وقتی در بخش مستند جشنواره، جایزه اول به فیلم «روزی شبیه دیروز» به کارگردانی محسن قیصری اهدا شد، او هنگام دریافت این جایزه خاطره ای از غلامرضا رهبر تعریف کرد؛

خاطره ای که فرخ نژاد با شنیدنش متاثر شد و جایزه اش را به فرزند شهید اهدا کرد:

« غلامرضا رهبر، در زمان جنگ برگ ماموریت نداشته در عمیلات کربلا 5 شهید می شود و به دلیل نداشتن این برگه شهید محسوب نمی شود اما به تازگی نام وی را به عنوان شهید درجه 2 مطرح کرده اند ! فرزند این شهید روزی از از من پرسید شهید در جه دو یعنی چه؟!



دروغ یا توریه ؟!   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   اعترافات دانشمندان جهان


دروغ یا توریه ؟! - استاد مطهری

توریه و استاد مطهری ؛


« لطفا با دقت بخوانید »

من بعضی اشخاص واقعا متدین را می بینم که همیشه دروغ میگویند و همیشه هم توریه

می کنند؛ یعنی هیچ وقت واقعا نمی خواهد یک حرفی بزند که قصدش هم دروغ گفتن باشد و

به نیت دروغ بگوید. دروغ میگوید ولی به صورت توریه !

استاد هم شده و آنچنان در توریه کردن استاد است که مطلب را به گونه ای میگوید که شما یک چیزی میفهمید، و اگر روزی بفهمید قضیه اینجوری نبوده و به او بگویید چرا گفتی، میگوید من قصدم از این جمله مطلب دیگری بود؛ یعنی مطلب را یک جور میگوید و به قلبش خطور میدهد که مقصود چیز دیگری است ؛

ولی طرف ظاهر لفظ را میفهمد.

برای طرف فرق نمی کند که شما به این قصد بگویید یا به قصد دیگری؛ به هر حال او گمراه میشود.

چرا نباید دروغ گفت؟ برای اینکه مردم گمراه میشوند.

توریه در جایی است که دروغ گفتن واجب است، یعنی اگر راست بگویید از این راست فتنه ی بزرگ بر میخیزد، آنوقت مجبورید دروغ بگویید برای اینکه جلوی فتنه ی بزرگی را بگیرید.

مثال معروفی ذکر میکنند : فرض کنید یک آدم دیوانه یا شبه دیوانه ای به شخصی حمله کرده و واقعا هر جا گیرش بیاید با آلت قتاله تکه تکه اش میکند. آن شخص فرار میکند، خودش را در منزل شما می اندازد و در اتاقی مخفی میشود. و بعد دیوانه با همان آلت قتاله میرسد و میگوید که او در این خانه است یا نه؟

اگر راست را بگوئید می آید خون ناحقی را می ریزد. خدمت به هر دو نفر

( آن کسی که قصد قتل دارد و آن دیگری ) و

خدمت به جامعه ی مسلمین این است که انسان بگوید نه .

اما اینجا میگویند توریه کن. تو مجبوری بگویی نه، ولی برای اینکه روحت به دروغ گفتن عادت نکند و آلوده به خیال دروغ نشود، در این یک مورد استثنایی  - که در عمر یک یا دو بار ممکن است برای انسان پیش بیاید  -  مثلا وقتی میگوید که آیا تو او را دیدی، بگو نه؛ مقصود این است که دیروز ندیدم. در دلت آن را خطور بده و لفظت را چنین بگو برای اینکه روحت عادت به انحراف نکند ؛

در کجا؟ در جایی که مجبوری خلاف بگویی ، یعنی در جایی که از راستی، فتنه بر می خیزد،

نه اینکه انسان در هر موردی که منافع خودش اقتضا می کند دروغ بگوید به شکل توریه،

یعنی مطلبی را بگوید که طرف از لفظ یک مطلب میفهمد و او در دلش چیز دیگری را خطور میدهد.

آن همان دروغ است و با دروغ فرقی نمی کند.

اگر توریه در شکلی که بعضی از مردم عمل می کنند - نه در آن موردی که من گفتم -

راست { و درست } باشد -

ما خدا را بیچاره کرده ایم یعنی کار خودمان را کرده ایم، از قانون هم فرار کرده ایم.

{یعنی به فکر خودمان سر خدا را کلاه گذاشته ایم و چاره ای برای پروردگار نگذاشته ایم در صورتیکه نمیتوان این کار را کرد}

اگر این رباهایی که ما میخوریم و شکل شرعی به آن میدهیم واقعا درست باشد خدا و قرآن را بیچاره کرده ایم!

این همه حرفهایی که قرآن راجع به ربا گفته است : لا تظلمون و لا تظلمون {1} و ... اگر این قضایا با این کلاه های شرعی درست شدنی باشد ما خدا را خوب بیچاره کرده ایم؛ یعنی بر خلاف آنچه که او می خواسته نشود، راه برایش پیدا و کار خودمان را کرده ایم، حرف هم نتوانسته به ما بزند ، این به معنای بیچاره شدن خداست. ولی خدا را نمی شود بیچاره کرد، سر خدا هم نمیشود کلاه گذاشت. «و انا ظننا ان لن نعجز الله فی الارض».

 روح قضیه بر می گردد به اینکه دیگر یقین کردیم که سر خدا نمی شود کلاه گذاشت ؛

یعنی ای بشر! شما هم مثل اینها گاهی می خواهید سر خدا کلاه بگذارید بدانید که سر خدا نمی شود کلاه گذاشت...

«و لن نعجزه هربا» همچنین نمی توانیم با فرار بی چاره اش کنیم ، از قانون خدا فرار کنیم که اساسا مصداق آن نباشیم مثل اینکه انسان می داند که اگر فلان چیز را ببیند برایش تکلیف ایجاد می شود می گوید اگر من فلان موضوع را ببینم و نکند که خلاف شرع باشد چشمانم را می بندم که نبینم، با این { چشمانم را ببندم تا نبینم } دیگر من فرار کرده ام و تکلیف ندارم چون من چشم هایم را بستم که اصلا نبینم!

و یا اینکه یکی از آشنایان می گفت : بهتر است اینها را برای من نگویید چون برای انسان تکلیف

زیاد میشود!

یعنی چه نگویید؟! | نگویید تکلیف زیاد میشود | همان «نعجز الله هربا» است یعنی با فرار خدا را بیچاره می کنیم نمیگذاریم برایمان تکلیف درست بشود ولی اینجور نمیشود .

{نمی توان از تکلیف فرار کرد...}


1 . بقره / 279

منبع : مجموعه آثار شهید مطهری جلد 27 -  صفحات 793، 794 و 795 انتشارات صدرا

 

درباره « توریه » بیشتر بدانیم ؛

 

www.eteghadat.com/forum/forum-f14/topic-t1933.html

www.hawzah.net/Per/K/Druq/25.htm

www.tahoorkotob.com/page.php?pid=5115

www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=4032 



شاگرد امام، پدر شیمی!   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>> جایزه فرخ نژاد