اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

اسلام,منطق,عقل,خرافات,عرف,تحریف

Café : ( نوشته های یک آدم متفکر ! در باب بررسی روند فراموشی یک تراژدی به نام اسلام ) * کانال ایتا : onehadis@

quran and science





The Bible the quran and science

 


 ( بریده ای از یک کتاب )

 

متنی در مورد کتاب   The Bible the quran and science

 


هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طابوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طابوت استقبال کردند.


پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.

 

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام


پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، او در صدد


کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.

 

تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد... .

 

بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند . اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.


پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید

 

(مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا ) بود که یکی از حضار به صورت در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است.

 

ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.

 

در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه‌ی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898م و تقریبا درحدود دویست سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟

 

چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟


موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی‌آورد… و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟

 

و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟

 

او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند.

 

یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود

:

{ فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ } ( یونس:92 )

 

ترجمه فارسی :


« پس ما امروز ( تورا غرق دریای هلاکت کرده و ) بدنت را برای عبرت خلق و بازماندگانت به ساحل نجات میرسلنیم با آنکه بسیاری از مردم از آیات قدرت ما عبرت نگرفتند و از خدا سخت غافل هستند . »


این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:
من به اسلام و به این قرآن ایمان آوردم.

 

موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد .


(لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید (

 


حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام ؛

( قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید)

 

پینوشت ؛

 

همچنین میتونید کتاب " THE QUR'AN AND MODERN SCIENCE " رو از اینجا دانلود کنید .

نویسنده : Dr. AAB Philips


( کتاب فوق به زبان انگلیسی است )



آرمان ها   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>  بانوی محجبه


شهداء و آرمان هایشان



[ سایز بزرگ عکس ]



فکر میکنم از تیتر این پست همه چیز مشخص باشه که میگه ؛


شهدا برای چه آرمانی جنگیدند ؟


قبل از نوشتن این گزارش یاد یه تیکه از فیلم «گاهی به آسمان، نگاه کن» افتادم

که وقتی شهدا رو آوردن حاجی زنگ زد و گفت بابا یه شعری هم  کنار گلاب ریختن رو سر مردم

بخونید، پرسیدن :

چی بخونیم ؟

گفت : از همینا.... « هزار شهید خونین بالا..... ! »

این یه تیکه از دیالوگ نوشتاری این فیلم بود که نشون میداد چه طور اغلب مسئولین اصل رو فراموش کردند، البته فیلم های زیبائی همچون «خداحافظ رفیق» یا «قارچ سمی» یا طلا و مس که رو پردست، هم قشنگه هم اجتماعی که ایشاا... در بحث نقد فیلم اونها رو نقد خواهم کرد .


بگذریم ...


گزارشی تاسف بار ؛

خونین شهر ایران ۲۷ سال پس از آزادی


جنگ در خرمشهر هنوز ادامه دارد!


شاید اگر در شرجی 100 درصد و دمای 50 و چند درجه سانتی‌گراد، مسافر خرمشهر نمی‌شدم، اگر در ویرانه‌ای بی‌در و پنجره که از جنگ باقی مانده بود زیر سقف پر ترک خانه مریم نمی‌نشستم و پسربچه‌اش نشانم نداده بود که چطور موش‌ها لب بالایش را در خواب جویده‌اند، اگر با زن‌های سبزه‌رویی که سیلندرهای گاز را روی سرگرفته بودند و عرق‌ریزان روی شانه خاکی جاده راه می‌رفتند همقدم نمی‌شدم، اگر تن ترکش‌خورده نخل‌های خاکستری سلما را نمی‌دیدم و آب تلخ کارون را مزه‌مزه نمی‌کردم، اگر آن آب لجن مانند را از شیر آب نمی‌نوشیدم و مسموم نمی‌شدم، اگر در طوفان گرد و غبار مثل دیگر اهالی شهر بدون ماسک نفس نمی‌کشیدم، اگر قصه تلخ بی‌خریدار ماندن خوشه‌های عسل رنگ خرما را نمی‌شنیدم، اگر بر غروب سوت و کور کارون و کشتی‌های به گل نشسته‌اش نمی‌گریستم، اگر لاشه ماهی‌های لهیده با شکم‌های نرم ورم کرده در حاشیه‌های اروند به چشمم نمی‌آمد، اگر کنار آبراهه‌های فاضلاب، زیر آفتابی که تن را می‌گزید در هجوم مگس‌ها از بوی تعفن بدحال نمی‌شدم، اگر بچه‌های پابرهنه‌ را ندیده بودم که دور و بر تل‌های انباشته زباله پی هم می‌دویدند و تن‌های سیاه و استخوانی‌شان را با فاضلابی که در کوچه‌ها جاری بود، خنک می‌کردند، اگر.... شاید اگر در شرجی 100 درصد و دمای 50 درجه سانتی‌گراد، مسافر خرمشهر نمی‌‌شدم و اوضاعش را نمی‌دیدم، باور نمی‌کردم که با گذشت 27 سال از آتش بس با عراق، آنجا هنوز جنگ نفس می‌کشد؛

جنگی میان مرگ و زندگی...


ادامه مطلب را در جام جم بخوانید !


پینوشت 1 ؛


بحث در مورد دفاع مقدس و شعار دادن ها زیاده مثل این مطلب که در وبلاگ قبلی من درج شده و الآن گوگل، اونو مخرب میدونه !

ولی از بین مطالب مرتبط کافـــه ، در قسمت فایلهای صوتی ، فایلی بسیار غم انگیز از مرحوم سپهر رو میتونید از اینجا، دانلود کنید .

+

دانلود « ممد نبودی ببینی »

توضیح : در این آهنگ، لفظ ( ممد ) به محمد جهان آرا بر میگردد که بعد از فتح خرمشهر شهید شده بود و شاهد فتح نبود .

عکس محمد جهان آرا + عکس های منتشر نشده از شهداء

 

پینوشت 2 ؛


اما انگار امسال با سالهای دیگه خرمشهر، یه کم فرق داشت، از رئیس جمهور  به خاطر افتتاح پروژه های بسیار مهم در سالروز آزاد سازی خرمشهر، قبلا سپاسگزاریم .



تاریخ درس میدهد!   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   quran and science


تاریخ، درس میدهد ...





علت تاخیر این شب جمعم، راه انداختن کولر بود و کارهائی از این قبیل که بتوان کمی از گرما،

دوری جست ( آدمی ست دیگر ، گرمائی،سرمائی، نق نقو و ...!)

برای راه انداختن کولر به بام خانه که رفتم به سرعت رشد بشقابکهای مخفی اعتراف کردم،

خودم را چند لحظه ای از روزمرگی ها ( به علت بالا بودنم! ) راحت حس کردم و به همراه استشمام هوائی که به آن حساسیت دارم چند لحظه ای را گذراندم و دوبار پائین آمدم

و روز از نو و روزی از نو .

بگذریم.... ؛


این پست کافـه در مورد علل سقوط نخبگان در کلام امام علی-ع است .


{ میدانم که که همه از این بحثی که دارد میرود که کلیشه شود، خسته شده ایم ولی

اینجا گوینده آن کسیست که به تنهائی این معضل را تاب آورد و کنترل نمود . }


سقوط خواص و نخبگان در کلام حضرت، دارای عوامل متعددی است که با نگاهی گذرا

به چند مورد از آنها اشاره میکنیم .


1-رفاه زدگی؛


( توضیح نمیخواهد و با آن آشنا هستیم ! )



2-علم بدون بصیرت؛


علی-ع فرمود : « ای بسا عالمی که جهلش او را به هلاکت میرساند. علم او همراهش است ولی سودی برای او ندارد »

نهج البلاغه - حکمت107



3- اندیشه های انحرافی؛


علی-ع در این باره به معاویه میفرمایند :

« منشا این فساد اندیشه، هواهای نفسانی است؛ یعنی تو اول میخواهی، بعد می اندیشی . یعنی هر طور که میخواهی می اندیشی، در حالیکه یک انسان آزاد اندیش باید همانطور که واقعیت ها هستند بیندیشد نه همانگونه که میخواهد »



4- اطرافیان ناصالح؛


که هدف اصلی این پست است که در زیرآن را شرح میدهیم؛

یکی دیگر از عوامل سقوط خواص، نفوذ اطرافیان در اندیشه های شخص مورد نظر است خصوصا اگر این اطرافیان از بستگان شخص باشند و چون وقتی احساسات و عواطف به همدیگر، گره خورد، به صورت مستقیم در اندیشه ها و اعتقادات طرف مورد نظر تاثیر گذار خواهد بود.

امام خمینی (ره) هیچ وقت در حوزه کاری خویش از بستگان و نزدیکان استفاده نمیکرد

جز در امور شخصی .

حضرت علی-ع در این باره، داستان زبیر را بازگو میکند .

زبیر یکی از باسابقه ترین صحابه پیغمبر بود. برخی نوشته اند؛


( زمانی که حضرت زهرا-س می خواست وصیت کند به علی-ع گفت که اگر شما به خاطر مسائلی نمیتوانی وصیتم را عملی کنی بگو تا من به زبیر وصیت کنم ! )


امام علی-ع علت انحراف زبیر را چنین بیان میکند ؛

همیشه زبیر از خاندان ما اهل بیت بود تا این که فرزند شومش، بزرگ شد .

یعنی علت اصلی انحراف زبیر، نفوذ فرزند نا صالح اش در او بود که به خاطر آن وابستگی پدر و پسری نتوانست از او فاصله بگیرد ... .




پینوشت 1 ؛

البته در تاریخ داشته ایم انسانهای باتقوائی را که علاقه به فرزند را فدای عشق خداوندی نکرده اند،

مثالهای معاصری نیز از این انسانهای پاک داریم که از جمله آنها آیت ا... گیلانیست که

دستور اعدام پسر خود را امضاء کرد !

یا جناب آیت ا... خزعلی که حکم برائت خود را از فرزندش در ملاء عام، اعلام کرد .



پینوشت 2 ؛

لطفا زود قضاوت نکنید من مملکتمان را بی عیب و یا سرتا پا عیب نمیدانم،

میدانم که همه ذهنمان به سرعت به سمت شخصی حکومتی و مشهور میرود اما او نیز

خدمات زیادی انجام داده است که وارد جزئیات نخواهم شد،

خلاصه جمله معروفیست که میگه آدمها نه سیاهند و نه سپید بلکه خاکستری اند !

که به نظر نویسنده، درجه سیاه یا سپیدی آنها فرق میکند که د. شریعتی میگوید ؛

انسان ، میان دو بینهایت است : بینهایت فرشته و بینهایت لجن !



همه در پی صعود   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   شهدا و آرمانها


همه در پی صعود !


اون بالا چه خبره ؟!


ساعت دقیقا 7:49 دقیقه صبح است روبه روی مانیتور و دست روی کیبورد نشستم تا به عادت معهود، شبهای جمعه چراغ کافه را روشن نگه دارم .


نمیدانم چه بنویسم و از کجا بنویسم ،

بعضی وقتها که فکر میکنم، میبینم انگارکه همه، همه چیز را میدانند، همه میدانند که خوبی چیست و بدی کدام است .

اما چرا وضع ما اینگونه است...؟

اتفاقا جواب این سوال قدیمی را نیز همه میدانند و متعاقبا ! با یک ضرب المثل از مد افتاده تر

پاسخ میگویند که ؛

« عالم بی عمل، زنبور بی عسل را ماند... »

میدانم همه از ریشه یابی مشکلها و به چالش کشیدن چالش ها! خسته شده ایم ،

اما تو این اوضاع که هرکی (از جمله خودم) میخواد به هر بهانه ای بره بالا،

واقعا دنبال چی میگردیم؟

یه لحظه، فقط یه لحظه واستادم و به خودم گفتم ؛

« اون بالا چه خبره که همه میخوایم بریم بالا ؟!»

شما رشد رو چی تعریف میکنین؟

من که دیگه از تعریف کردن ها و نکردن های بی نتیجه خسته شدم .


پینوشت ؛

اصلن این هفته شاید از روی تنبلی باشد ولی دستانم برای تایپ خسته شده اند و بیزبانان با نگاههای مرموزی که به من میکنند،

فقط حسرت اراده ی نداشته شان را میکشند که با آن جلوی دهان بنده را بگیرند !

دهانی که با امر و نهی کردن، آنها را به شیوه فرعون برای بالا بردن تکه های حسرت،

شلاق میزند تا خود را به نوک هرم آرزو نزدیکتر کند !

ولی هر دوی آنها باید قبول کنند که هر کس یک جور تخلیه میشود و ما هم با نوشتن و تهیه خوراک برای کافه ای که جدا جای دنج و امنیست برای تخلیه !


ساعت 8:10 دقیقه است... .


مهر خداوندی   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>>   تاریخ، درس میدهد...