اختصاصی/ در اقدامی بی سابقه
نقل حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله ) توسط رییس جمهور امریکا !
این رویداد از سال 1953 و از زمان رییس جمهور آیزنهاور که برای اولین بار در چنین مراسمی شرکت یافت اتفاق می افتد.
بخش هایی از نیایش اوباما در این مراسم را در زیر می خوانیم ؛
ادامه مطلب ...
سایت تویئتر (معروف ترین سایت میکروبلاگینگ) توسط گروهی با نام "ارتش سایبر ایرانیان" هک شد و برای ساعاتی از دسترس خارج گشت .
ساعت 10 شب 17 دسامبر به وقت آمریکا و 2:30 صبح به وقت محلی،
کاربران توییتر به جای صفحه اصلی با صفحه ای سیاه و عکسی از پرچم سبز یا حسین
و پیغامی با رنگ قرمز مواجه شدند
متن اصلی پیغام بدین شرح بود :
"Iranian Cyber Army
THIS SITE HAS BEEN HACKED BY IRANIAN CYBER ARMY
iRANiAN.CYBER.ARMY@GMAIL.COM
U.S.A. Think They Controlling And Managing Internet By Their Access,But THey Don’t, We Control And Manage Internet By Our Power, So Do Not Try To Stimulation Iranian Peoples To….
NOW WHICH COUNTRY IN EMBARGO LIST? IRAN? USA?
WE PUSH THEM IN EMBARGO LIST ;)
Take Care."
ادامه مطلب ...
بعضیا هستن که (بدون اغراق) فقط 1دونن! البته این نظریه رو نمیشه به اثبات رسوند چون ما هیچوقت موفق به ملاقات با همه ی همدوره ایهای خودمون تو دنیا نمیشیم ولی مثلا میتونیم بگیم که
« من تا حالا مثل فلانی، کسیو ندیدم . »
به نظر من آقای قمشه ای ( پسر ) از این دست آدماست و بعد از مرگشم ما درک نمکنیم که چه آدم توپی بود، من که همیشه از صحبتاش استفاده کردم.
یه آدم همه فن حریفه، مخصوصا تو فلسفه و ادبیات غنی عرفانی اسلامی-ایرانی،
همیشم پشت اسلام بوده و منم همیشه بهش افتخار میکنم.
امیدوارم سایش 120 سال دیگه بالا سرمون باشه...
ان شا ا...
زندگینامه ایشون و تحصیلات آکادمیک + فایلهای صوتی و عکسهای سخنرانیهای لندن،
خود کشی صادق هدایت از منظر دکتر شریعتی
از خودم می پرسیدم چرا صادق هدایت خودکشی کرد ؟ علت اصلی انتحارش چه بود ؟
گاه می گفتم یاس فلسفی ، گاه پریشانی فکری و خلاء اعتقادی ، گاه بی ایمانی به همه ...
چیز و همه کس ، گاه آشفتگی وضع اجتماعی ، گاه بحرانهای روحی خاص روشنفکران بورژوا و دردهای طبقات مرفه اشراقی و گاه اختلالات عصبی و روانی ناشی از مسائل جنسی و سر کوفتگیهای این غریزه جنسی که در او عقده ای سخت شده بود که تحقیق کردم از خویشانش و تایید کردند که راست است و او هرگز در عمرش نه هوسش شگفت (که بیمار بود) و نه هرگز دلش سیراب عشق شد...
(که دلش توانائی آفریدن آنرا نداشت و از این استعدادعاجز بود(
اکنو ن پاسخ این سوال مکرر بر من روشن شده است و دانستم که آنچه او را به مرگ کشاند چه دردی بوده ؟..........
یاس فلسفی بود. اما چگونه یاس فلسفی؟ شک فلسفی بود ، درد شک بود ، رنج والتهاب بی خبری بود . بی خبری از چه ؟
قرآن پاسخ می دهد : (عم یتسائلون عن النباء العظیم ) از چه می پرسند از خبر بزرگ ،
این خبر بزرگ چه خبری است که همه را بی قرار کرده است ؟
انسان بر روی این خاک سرد و تیره ای که غریب است . مشتاق است و بی قرار؛
که بداند در پس این پرده کبود آسمان چه میگذرد؟
آنجا چه خبر است؟ این خبر بزرگ است که همواره انسان تشنه و بیتاب دانستنش بوده است ، هست و خواهد بود ، حتی گاه که معتقد شده است که : نه مثل اینکه خبری نیست باز هم آرام نیافته است.
سارتر را نگاه کنید، می گوید انسان باید بداند که در پسِ این کبودِِِ آرام خاموش هیچ نیست ، باید بی کمک آسمان زندگی خود را معنی و حرارت و جهت بخشد . باید دیگر چشم انتظارش را از آسمان برگیرد و به زمین دوزد.همین سارتری که به این اعتقاد رسیده و امید نجات و نجات بین خدا و آسمان را واگذاشته است ، همین سارتر را می بینیم در این بریدن از ماوراء ، دراین اگزیستانسیالیسم ، در این اومانیسم مطلق مطمئن خود، بی قرار است و از" دیوار" می نالد، اگر چنین است ، پس آقای سارتر! چرا آن دست استخوانی لاغرت را که رگهایش از غیظ و رنج و التهاب و نیاز سر برداشته اند با ناخن به "دیوار" می کشی تا در آن روزنه نجات بیابی! تا پنجره کبود فراری بسوی ابدیت و آزادی و "مطلق" باز کنی ؟ چرا پرده آبی ، پشت این پنجره های کبود سقف آسمان خبری نیست "استفراغ" می خوانی ؟
چرا زیستن را و لذت را و نعمت را بی امید آسمانی و بی آرزوی بهشت و بی امید پیوند با آسمان
" تهوع " مینامی؟ چرا؟
باز اینجا همان فلسفه غربت و بیزاری از واقعیت و گریز از خاک و هوای بازگشت به وطن و سفر به سر منزل خود را نشان میدهد و چه دشوار!
انسان نمی تواند به آسمان نیندیشد مگر انسان هایی که به چریدن مشغولند و پوزه در خاک دارند و غرقه در آب و علف اند؛اینها که گوسفندان دو پایند ؛ سخن از انسان است ، انسان یعنی یک موجود رو به بالا ، عاشق اسمان ، تنها فرشته ای که به زمین افتاده است و
تا به آسمانش باز نگردد آرام نمی گیرد .
و برای چنین موجودی ، چه دردی بالاتر از" بی خبری" است...
( + )