ما، ما هستیم !


خدا رحمت کند دکتر شریعتی را.

جمله ای را من از خودش شنیدم . میگفت مردم جهان سوم ، سه دسته اند؛

و بعد سیاهپوستان را مثال میزد... ؛


 یک عده آنان که کراوات میزنند و از این « تعلیمی ها » دستشان میگیرند،

شیک میکنند و روغن سرشان میزنند .

ادای غربی ها را در می آورند و میخواهند به غربی ها بگویند که ما هم مثل شمائیم،

هیچ فرقی باهم نداریم و این ادا درآوردن ها به خاطر اینست که به آنها ثابت کنند مثل هم هستند.

این افراد حوصله این را ندارند که بروند ده سال روی چینه دان کلاغ در آزمایشگاهی کار کنند

تا به فرضیه ای برسند یا نرسند.

ظواهر امر را میگیرند ؛ از لباس و مد و مشروب خواری و زن بازی و امثالهم !


میگفت اینها هیچ خطری برای غرب ندارند... .


یک گروه دیگر از اول پذیرفته اند که به قول هندی ها شما از سینه خدا به وجود آمده اید

و ما از پاشنه خدا به وجود آمده ایم!

ما اصلا باهم فرق داریم ؛

کورتکس های مغزی ما کمتر از شماست. خفت و خواری را از اول پذیرفته اند .

میگفت : اینها هم خطری ندارند.


اما گروهی هستند که نه آن هستند، نه این؛

آنها مسواک چوبی شان را میگیرند و دندان هاشان را مسواک می کنند،

لباس بلندشان و لباس محلی شان را به تن می کنند و میگویند :

« ما، این هستیم! »

مرحوم دکتر شریعتی میگفت : این « ماهستیم »ها خیلی خطرناک هستند ... .


مصطفی رحماندوست، کتاب نسل باروت، صفحه های 88 و 89


پینوشت ؛

عکس یک روستائی با غیرت یا یک مذهبی خوش پوش نیست ؟ ( در نت ! )


مغزها پرنشود چون انبار   <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>> خشم مسیحیان