اندازه گیری خدا با خطکش عقل!

دنیا قابل درک است یا نه ؟

شما هم متوجه این قضیه شدید که خیلیا حتی تو همین نت خودمان، جوری آفرینش را زیر سوال میبرند که گوئی به همه جهات آن، احاطه کامل دارند ...

چندی بود به دنبال مطلبی میگشتم که شاهد ادعای بنده در مورد ضرب المثل قدیمی

« مگر میشود آب دریا را در یک لیوان جمع کرد؟ » باشد.

همیشه یکی از دلائل اثبات وجود خداوند و غیر قابل درک بودن آن برای بعضی! از نظر من همین عظمت ذاتی پروردگار و ذهن کوچک مدعیان بود .

که اتفاقا به مطلب زیر که در پاسخی گذری به سوال 2000 ساله یک یونانی و و اخیرا کارل ساگان که در مورد قابل درک بودن دنیا بود برخوردم که اتفاقا خبردار شدم که آنرا جام جم هم با همت محمدرضا نوروزی، در صفحه دانشش چاپ کرده.

متن، با بررسی علمی به نتایج جالبی از تحلیل اندازه ها ( مغز و عالم ) میرسد که یکی از آنها به بیان مطلبی با این مضمون، اشاره میکند که :

« یک دانه بلور نمک، بیش از تمام ظرفیت مغز ما، اطلاعات در آن نهفته است »


پیشنهاد میکنم، متن کامل را بخوانید :


دنیا که می‌توان آن را عالم بزرگ مقیاس  (macro cosmos) نامید مجموعه‌ای عظیم و بسیار متنوع شامل همه آن چیزی است که در تصور ما می‌گنجد. کهکشان‌ها بزرگ‌ترین ذرات این دنیا هستند. شاید بتوان آنها را یاخته‌های اصلی دنیای بزرگ مقیاس خودمان بنامیم. کهکشان‌ها مجموعه‌هایی بزرگ هستند که شامل ستارگان و سحابی‌ها (سازندگان ستاره‌ها) می‌شوند و البته به جز آنها هر چیز دیگری را در این دنیا در خود جا داده‌اند. این سازه‌های کیهانی بزرگ اندازه‌هایی غیرقابل تصور دارند. مثلا راه شیری که کهکشان خودمان است و ما به همراه منظومه شمسی‌مان درون آن به سر می‌بریم کهکشانی متوسط از گونه کهکشان‌های مارپیچی است. راه شیری را می‌توانید یک بیضی بزرگ فرض کنید که قطر آن بیش از 110 هزار سال نوری است. یعنی برای طی کردن عرض این کهکشان با سرعت نور (بالاترین سرعتی که در دنیای مادی می‌توان تصور کرد) باید بیش از 110 هزار سال زمان صرف کرد، اما در دنیایی که ما از آن به عنوان دنیای بزرگ مقیاسمان نام بردیم کهکشان‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از راه شیری هم وجود دارد. کهکشان‌های با ابعاد بزرگ‌تر و البته در تعداد بسیار زیاد. امروزه براساس آخرین برآوردهایی که از تعداد کهکشان‌ها داریم بیش از 170 میلیارد (‌170/000‌/‌000‌/‌000) کهکشان باید در دنیا وجود داشته باشد. هر چند امروزه این رقم خیلی بیش از این هم اعلام می‌شود. از سوی دیگر درون هر کهکشان بیش از 100 میلیارد (100/‌000‌/‌000‌/‌000‌) ستاره وجود دارد. این اعداد واقعا نجومی هستند یعنی با یک حساب سرانگشتی متوجه می‌شویم که در دنیای بزرگ مقیاسی که ما تاکنون قادر به دیدنش هستیم بیش از 17000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌ ( هفده سکتلیون ) ستاره وجود دارد. (حاصل ضرب تعداد ستارگان در تعداد کهکشان‌ها) و البته توجه دارید که گفتم آنچه که تاکنون قابلیت دیدنش را داشته‌ایم. ما امروزه می‌دانیم )براساس شواهد کاملا محکم فیزیکی) که مقدار بسیار زیادی ماده در دنیا وجود دارد که ما هنوز آنها را ندیده‌ایم (دیدن به معنی آشکارسازی با ابزار‌های فیزیکی و نجومی) این ماده مرموز که با نام ماده تاریک شناخته می‌شود بیش از 4 برابر دنیای قابل دیدن ما جرم دارد. یعنی اگر مثلا این ماده تاریک را هم همسان با کهکشان‌ها و ستاره‌های موجود فرض کنیم بنابراین تعداد ستارگانی که از ماده تاریک ساخته شده‌اند،

بیش از  ‌68000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌ ( شصت و هشت سکتلیون = 68s ) ستاره به رقم بالا اضافه خواهد شد، اما دنیای ما فقط از ستاره‌ها ساخته نشده است . سیاره‌ها، سحابی‌ها، اجرام غیرستاره‌ای دیگر، اتم‌ها و مولکول‌ها و مواد معدنی و آلی دیگر و هزاران و میلیون‌ها ماده و جرم و شکل دیگر این دنیای بزرگ مقیاس را تشکیل داده‌اند. سوال این است که آیا توده مغزی ما با جرمی که فقط کمی بیشتر از یک کیلوگرم ماده دارد می‌تواند چنین دنیای عظیمی را شناسایی کند، آن را درک کند و روابط آن را شناسایی کند؟ آیا ما با چنین مغزی امکان این را داریم که درک صحیحی از دنیای پیرامونمان داشته باشیم؟

بیایید در نخستین بخش از پاسخی که به این پرسش اساسی می‌دهیم فقط از منظر کمی به آن بپردازیم. مثلا بیایید ببینیم اصلا مغز ما آدم‌ها (به عنوان مهم‌ترین ارگان پردازش و ذخیره­ اطلاعات) توان دریافت این حجم داده را دارد یا نه.

مغز از مجموعه‌ای از سلول‌های عصبی تشکیل شده است. نورون‌ها یا سلول‌های عصبی مغز وظیفه دریافت و پاسخ‌دهی به همه داده‌های محیط پیرامون را دارد. در مغز ما آدم‌ها در حدود 10 به توان 11 نورون وجود دارد (‌‌(100/000‌/‌000‌/‌000

این سلول‌های عصبی همچون مدارهای الکترونیکی هستند که جریان داده‌ها و انتقالات و تبادلات آنها را میسر می‌سازند، اما نورون‌ها در انجام این وظیفه مهم تنها نیستند. هر نورون از مجموعه‌ای از رشته‌های ریز متصل تشکیل می‌شود به نام دندریت‌ها. آنها همچون کلید‌های ریزی هستند که نورون‌ها را به شیوه‌های مختلف و در مدارهای گوناگون به هم دیگر وصل می‌کنند. این دندریت‌ها هستند که با برقراری اتصال یا قطع کردن جریان عصبی می‌توانند همچون صفر و یک‌های رایانه‌ای اطلاعاتی را شکل دهند که در مغز ما ثبت می‌شوند و باقی می‌مانند یا تحلیل می‌شوند یا فراموش می‌شوند و به نیستی می‌رسند. هر نورون در حدود 1000 دندریت می‌تواند داشته باشد یعنی مغز ما آدم‌ها در حدود  100/000‌/‌000‌/‌000‌/‌000‌ ( صد 100 تریلیون ) دندریت دارد .حال اگر فرض کنید که هر دندریت شامل یک بیت داده باشد معنی این اعداد این است که مغز ما فقط می‌تواند 10به‌توان 14 بیت داده را در خود جای دهد. این را مقایسه کنید با تعداد ستارگان عالم... مغز ما کمتر از یک 100 تریلیونیم از کل دنیا را می‌تواند در خود جا دهد. از آن عجیب‌تر این که مثلا یک دانه بلور نمک بیش از تمام ظرفیت مغز ما اطلاعات در آن نهفته است. بنابراین به نظر نمی‌آید که ما بتوانیم حتی بخش کوچکی از دنیا را درک کنیم و آن را تحلیل کنیم ... .

 

پینوشت ؛


اینه که ادعا میکنم، « کائنات رو نمیشه با خطکش عقل، اندازه گرفت ! »

و بازم اینه که تو دین ما یه چیزائی هست که شاید فعلا عقل ما، اونا رو نفی کنه ولی ما به نفعمونه بهشون عمل کنیم .

چون کسی که معرفتش نسبت به عالم، بیشتره که هیچ، کسی که اونو آفریده به ما گفته.

برای مثال، میتونید چندتا از عجایب قرآن که آدما بعد از حدود چندصد سال و اندی، بهش رسیدن و برای ما غیر قابل تصورند رو از اینجا و اینجا بخونین !

در ضمن میتونید از اینجا هم اندازه زمین در مقابل قسمتی از کهکشان راه شیری رو ببینین .

حالا ببینیم این معرفت که اگه آدما از این عظمت فقط باخبر باشن چه فایده ای داره که بارها و بارها اسلام به اون تاکید کرده ؟

( خود شما مستحضرید که داشتن این معرفت تو آدما باعث میشه چه کارایی  رو انجام بدن و یا انجام ندن و افعال انسانها یکی از مهمترین دلائل سعادت اوناست ) و دقیقا اینه که تو شب قدر، مهمترین و پر ثوابترین کار، تحلیل و بحث کردن و معرفت علمی پیداکردن به کائنات و درک وجود خداست .

و یادمون نره که همه این اعمال به نفع خودمونه و در واقع دستورات خداوند چیزهائی هست که به نفع خودمونه و این نیز از فضل بی اندازه ی اوست .

چطوره که یکی به راحتی ادعا میکنه که آن دنیائی وجود نداره ؟ در صورتیکه قادر نیست به وجود آمدن خود را اثبات کند، خداگرایان که ادعا میکنند آن دنیائی در کارست این را از خودشان نمیگویند که دچار اشتباه شوند بلکه این نظریه را یک بینهایت (پروردگار) به آنان گوشزد میکند...

و این عظمت نشناخته و بینهایت پروردگاره که باعث شده بگیم خدا بزرگتر است ( الله اکبر ) وچون وسعت عظمتش را درک نکرده ایم، حتی نمیتوانیم بگوییم که از چی بزرگتر است چون حتی آن « چی » راهم لمس نکرده ایم که خداوند را با آن مقایسه کنیم ! و این وسعت ماست ....!

جالب نیست که ما، هیچی از هیچی نمیدونیم و به اندازه « هیچی » هم تو کائنات به شمار نمییایم و خیلی هم ادعا میزنیم ؟

اما آدمهائی بودند که تا حدی به این معرفت رسیدن و تونستند دنیا را تکون بدن، ولی معرفت همین آدما، باعث میشده که وقتی صدای اذان رو میشنیدند، سراسیمه شوند و رنگ از چهرشان برود و در نماز پایشان بلرزد و این چقدر با ارزش است که انسان این عظمت الهی را درک کند و به تبع آن از انجام خیل عظیمی از افعال و اعمال، دست بکشد...

در مورد بحث بالا ( که یکی از موارد تاکید شده در اسلام عزیزست و بسیار درجه بندی شده و قابل تامل است) آیات و روایات، زیاد است

که مجال مطرح کردنش در این وبلاگ نیست و یا حتی نمیگنجد !


نخستین وزیر زن مسلمان <<< مطلب قبلی   ::   مطلب بعدی >>> دوربین مخفی تاجزاده