رابطه عاشقانه ی علامه با همسرشان ؛
در این پست یعنی «
داستانی شگفت از علامه » جا دارد از رابطه عاشقانه ی علامه طباطبایی با همسرشان نیز مطالبی
آورده شود،
تا شاید از مفسر قران کریم
در مورد برخورد با همسرمان یاد بگیریم!
ناگفته
نماند رابطه ی ایشان با همسرشان بدون اغراق، زبانزد خاص و عام بود..... .
در اینجا گوشه ای
از آن را میآورم :
علامه
در منزل"
نقش همسردراعتلای زندگی
مشترک هریک از زن وشوهر به تناسب میزان درک، تحمل و گذشت وی متغیر است.آنچه
در زندگی شخصیتی چون
علامه طباطبایی کمتر مورد توجه قرار گرفته و میزان ضرورت آن شاید کمترازجنبه های
دیگر نباشد، توجهی است که خداوند متعال از طریق همسر ایشان به وی نموده است.
همسر علامه ازخانواده ای روحانی بود و زمینه های روحی ، معنوی بسیاری در این
بانوی بزرگوار نمودار بود که شخصیتی چون علامه همواره خود را مدیون او دانسته و ثناگو
و قدردان او بوده است.
فرزند علامه
دراین رابطه می
گوید:
پدرم صاحب اختیارخانه بود ، اما امورآن را مادرم می
دانستند. مادرم
به کارهای درس ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی می کرد وهمه مسائل را کنترل می
نمود ، اوبه قدری با
درایت عمل می کرد که پدرم با فراغت خاطر تمام به امورعلمی خود می پرداختند. (1)
از سوی دیگر ، رابطه بین علامه و همسرش از نوع روابط عادی و مانند سایرین
نبوده ، بلکه می توان اذعان داشت که آن دو در یکدیگر ذوب شده بودند ، ایمانی که همسر
علامه به وی داشت به حقیقت ستودنی است.
فرزند ارشد ایشان به
نکته جالبی اشاره می کند که هم بیانگر قدرت روحی علامه و هم بیانگر ایمان
همسر وی به او می باشد :
"وقتی در محله یخچال قاضی قم زندگی می کردیم ، مادرم به
من گفت: پس از فوت من
، خانم فلانی را برای پدرتان خواستگاری کنید- آن خانم زنی معقول و با مادر من دوست
بود ، بچه و شوهر هم نداشت – من گفتم: مادر این حرفها چیست که می گوئید؟ مادرم گفت
: همین که من می گویم!
گفتم : شما از کجا می دانید که عمر
هر کس چه قدر است؟
او گفت : پسرجان ، عمر من کمتر از پدرت است.
گفتم: آخر شما از کجا این چنین
حرفی را می زنید؟
مادرم گفت: خودش (علامه) به من
گفته است که من قبل از او خواهم رفت.
البته همینطور هم شد و والده ما درسال 1344 فوت کرد که البته
آن خانم قبل ازفوت مادر ما ازدواج کرد. (2)
مرحوم
علامه طباطبایی همواره از همسر خود به عنوان زنی صبور و شکیبا یاد می کرد و
در قدردانی از محبت
های همسرش کوتاهی نمی نمود ، او در این خصوص از رفتار خوب خود ذکری به میان نمی آورد
و همه خوبیها را به همسرش نسبت می داد. (3)
دختر علامه می
گوید: " رفتارشان با مادرم بسیاراحترام آمیز و دوستانه بود. همیشه
طوری رفتارمی
کردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو
ندیدیم . به قدری نسبت به هم
مهربان ، فداکار و با گذشت بودند که ما گمان می کردیم هرگز با هم اختلافی ندارند
. آنها واقعاً با هم مانند دو دوست بودند. (4)
علامه پس
از مرگ همسر به شدت بی تابی می کرد و در بیان سبب آن می گفت:
« مرگ حق است ، همه باید بمیریم ،
من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم. گریه من برای صفا ، کدبانوگری و محبتهای خانم است
؛ ما زندگی پر فراز و نشیبی داشته ایم . در نجف اشرف با سختیهایی مواجه می شدیم که
من از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم. در طول مدت زندگی ما هیچگاه
نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دل بگویم کاش این کار را نمی کرد. » (5)
» علامه حتی تا چند
سال پس از فوت همسرشان ، هر روز سر قبر او می
رفت و پس از آن نیز که فرصت کمتری داشت ، به طور مرتب ، دو روز در هفته ،
یعنی دوشنبه ها و
پنجشنبه ها بر سر مزارش حاضر می شد و ممکن نبود این برنامه را ترک کند ،
ایشان همواره می گفتند: بنده خدا باید حق شناس باشد. اگر آدمی نتواند حق مردم را ادا کند ، حق خدا
را نیز نمی تواند ادا کند. » (6)
در آخر اینکه علامه در
پاسخ نامه تسلیت یکی از شاگردانش نوشت: « با رفتن او برای همیشه خط بطلان
بر زندگانی خوش و
آرامی که داشتیم کشیده شد.» (7)
-----------------------------
پی نوشت ها :
1- مجله زن روز، ش
892، مصاحبه با خانم نجم السادات طباطبایی.
2- مصاحبه با
عبدالباقی طباطبایی، آرشیو بنیاد شهید قدوسی.
3-
مجله زن روز، ش 892.
- 4همان.
5 - مهر تابان، ص 25.
- 6 زن روز ، ش 892.
7 - عروة الوثقی ،
ش 47.
8 - یادنامه علامه، سخنی پیرامون شخصیت استاد، ص ۳۹
چند لینک در این رابطه : موسس حوزه علمیه و زنش زندگینامه علامه طباطبایی جملاتی از علامه طباطبایی هیچکس ندانست که چرا علامه، دیوان شعرش را سوزاند ؟
آیا تعدد زوجات از ابداعات اسلام است ؟
|